به قبل از زمان معلوم، استصحاب عدم جارى مىشود( --> اصل عدم)يعنى اصل، تأخّر وجود حادث از زمان مشكوك و حدوث آن در زمان معلوم است. به عنوان مثال، اگر مرگ زيد در روز جمعه معلوم و قبل از آن مشكوك باشد، زنده بودن زيد قبل از جمعه استصحاب( -->استصحاب)مىشود. لازمه عقلى آن اين است كه مبدأ مرگ زيد روز جمعه باشد. از آن در اصول فقه مبحث اصول عملى سخن رفته است.
حجيّت و عدم حجيّت اين اصل مبتنى بر حجيّت و عدم حجيّت اصل مثبت است(1)( --> اصل مثبت).
اصل تخيير
اصل تخيير: حكم عقل به مخيّر بودن مكلّف ميان فعل و ترك يا ميان دو فعل در صورت عدم امكان احتياط(-->احتياط).
اصل تخيير از اصول عملى و اصلى عقلى است و در جايى جريان دارد كه جنس تكليف، يعنى اصل الزام، معلوم، امّا نوع آن ميان وجوب و حرمت مردّد باشد. عقل در چنين موردى، به تخيير ميان آن دو در مقام عمل حكم مىكند. از اين اصل در اصول فقه، بخش اصول عملى، بحث شده است( --> اصل عملى).
مجراى اصل:مجراى اصل تخيير، يا يك عمل مردّدِ ميان وجوب و حرمت است ـ كه از آن به دَوَران امر بين محذورين (وجوب و حرمت) تعبير مىشود ـ مانند نماز جمعه كه حكم آن مردّد ميان وجوب و حرمت باشد، و يا دو عمل، مانند دو فعلى كه به اجمال مىدانيم يكى واجب و ديگرى حرام است، امّا اينكه كدام واجب و كدام حرام است، مشخص نيست، همچون نماز ظهر روز جمعه و نماز جمعه، بنابر قول به اينكه اگر يكى واجب باشد، ديگرى حرام است.
شبهه در هر دو مورد يا حكمى است( --> شبهه حكمى)مانند مثال ياد شده و يا موضوعى( --> شبهه موضوعى)مانند آنكه فردى مىداند چيزى را نذر كرده است، ليكن شك دارد فعل آن را نذر كرده يا ترك آن را، يا كسى كه بين دو فعل ـ براى مثال، يكى سفر و ديگرى اطعام