responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 532

موضوع: اهمیت حق‌الناس در اسلام

تاريخ پخش: 06/03/1400

عناوين:

1- رعایت حق‌الناس، عبادت خدا

2- رضایت طرفین، شرط صحت معاملات

3- تجارت، بستر عدم رعایت حق‌الناس

4- دقت امامان علیهم‌السلام در موضوع حق‌الناس

5- رعایت حقوق کارگر از سوی کارفرما

6- نحوه‌ی برخورد امام رضا علیه‌السلام با مهمان

7- رعایت حقوق مردم در انجام نماز و عبادات

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه

اللهم صل علی محمد و آل محمد، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

بحث‌های رمضان 1400 تقریباً تمام شد، ولی بحث‌هایش، یک بحثی که در طول سال برای همه همیشه مفید و لازم است، مسئله‌ی بررسی حق الناس است.
درباره‌ی حق الناس امیرالمؤمنین فرمود که: خداوند حق مردم را مقدم بر حق خودش داشته است. مواردی شده که گفته حق ماست، مثلاً مرد می‌خواهد برود مسجد نماز بخواند، خانمش می‌گوید: من در خانه می‌ترسم، حالا خانه‌اش در بیابان است، یا مثلاً دیوارش کوتاه است، یا پنجره ندارد، به هر دلیلی، یا مریض است، مشکلی دارد، اینجا نمازش را باید در خانه بخواند. خدا می‌گوید توجه به همسرت داشته باش.

1- رعایت حق‌الناس، عبادت خدا

پدر و مادر به شما دستور می‌دهند این کار را نکن، ولو کار مستحبی است، می‌گویند گوش به حرف پدر و مادرت بده. در مواردی هست که می‌گویند حق الناس مقدم است. حالا همه جایش را نمی‌توانم بگویم. امام صادق فرمود: (مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَيْ‌ءٍ أَفْضَلَ مِنْ أَدَاءِ حَقِّ الْمُؤْمِنِ) (الكافي، ج‌2، ص170): عبادتی بهتر از پرداخت حق الناس نیست. در عبادت‌ها عبادتی بالاتر از حق الناس نیست. عبادت این است که برویم دِین مردم را بدهیم، ناس هم شامل همه می‌شود. این‌طور نیست که مثلاً مرد اجازه داشته باشد که مثلاً فرض کنید زور بگوید به خانمش، یا پدر و مادر اجازه داشته باشد زور بگوید به بچه‌اش. بچه ها هم حق الناس‌اند. گاهی وقت‌ها می‌گوییم چون من رئیسم می‌توانم تشر بزنم، چون من پدرم، چون من مادرم، چون پدربزرگم، نه. حق الناس شامل همه می‌شود. «لَا يَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضاً» (حجرات /12)، «بَعْضُكُم»، یعنی بعضی غیبت بعضی را نکنند. این بعضی یعنی کوچک، غیبت بزرگ را نکند، بزرگ، غیبت کوچک را نکند، «بَعْضُكُم بَعْضاً» یعنی همه، شامل همه می‌شود.
آیات حق الناس چه هست؟ یکی «لَا تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ»
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
(وَ لَا تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ) (هود /85).
ترجمه اش این است که مال مردم را به مردم بدهید، کمش نگذارید. کم‌فروشی نکنید، کم فروشی استاد دانشگاه، معلم، آخوند، تاجر، بازاری، کشاورز، همه، هر کسی کار خودش را کمش نگذارد، یعنی کارش را درست انجام بدهد، بدون کم و کسر. این یک آیه برای کم‌فروشی.
(وَيْلٌ لِّلْمُطَفِّفِين‌) (مطففین /1)، این هم آیه‌ی دوم برای حق الناس است، وای به کم‌فروش‌ها، کم‌فروش چه می‌کند؟ پول می‌گیرد، جنس تحویل نمی‌دهد، پول یک کیلو می‌گیرد، نهصد گرم.
خب آیه‌ی سوم برای کم‌فروشی. (وَ لَا تَأْكُلُواْ أَمْوَالَهُمْ إِلىَ أَمْوَالِكُمْ) (نساء /2) مال یتیم‌ها را با مال خودتان قاطی نکنید، جنس خوب یتیم‌ها را بردارید، به جایش جنس متوسط یا فاسد بگذارید!
آیه‌ی دیگر برای حق الناس (وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُواْ أَيْدِيَهُمَا) (مائده /38) مرد و زن سارق را چهار تا انگشتش را قطع کنید. من نمی‌دانم این را کجا گفتم که اگر کسی گفت چرا اسلام به خاطر یک مبلغی، چهار تا انگشت را قطع می‌کنند، این نشانه‌ی خشونت نیست؟ برای شما این را نگفتم؟ نگفتم؟
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم (وَ لَا تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ) (هود /85) (وَيْلٌ لِّلْمُطَفِّفِين‌) (مطففین /1) (وَ لَا تَأْكُلُواْ أَمْوَالَهُمْ إِلىَ أَمْوَالِكُمْ) (نساء /2) (وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُواْ أَيْدِيَهُمَا) (مائده /38)
این را گاهی وقت ها ممکن است بگویند چرا مثلاً دست دزد را چهار تا انگشت را قطع می‌کنند؟ این خشونت است، پس رأفت، مدنیّت، حقوق بشر، از این حرف‌ها می‌زنند.
اول باید بدانیم که هر کس که دزدی کرد، دستش را قطع نمی‌کنند. تقریباً بیست و شش تا شرط دارد. یعنی در یک میلیون دزد شاید دست یک نفر را قطع کنند. خیلی شرط دارد. یکی از شرط‌هایش این است که دیوار خراب کند، قفل بکشد، اگر دیوار خراب نکرد، قفل نکشید، یک چیزی دزدید، دزد هست، می‌گیرند، او را زندان هم می‌کنند، جنس را هم پس می‌گیرند، جریمه‌اش هم می‌کنند، اما دستش را قطع نمی‌کنند، چون قفل نکشیده است. و لذا کسی از مسجد، پادگان، دانشگاه، حسینیه، خیابان، بازار، تیمچه از هر کجا یک چیزی برداشت فرار کرد، دزد هست، اما دستش را قطع نمی‌کنند، چون قفل نکشیده. این یکی.
دو. باید دو تا شاهد عادل هم ببینند. اگر من شاهد عادل هستم، می‌بینم که این دارد قفل می‌کشد، خب نهی از منکر کن، دارد منکرات انجام می‌دهد، خلاف انجام می‌دهد. داد بزن. آنجایی که دو تا عادل می‌بینند و این هم دارد قفل می‌کشد، این یعنی چه؟ یعنی دزد مسلح است و جامعه خفقان است و جرأت نهی‌از‌منکر نیست. اگر جامعه به جایی رسید که دزد با اسلحه روبروی چشم افراد عادی قفل می‌کشد و آن‌ها حرف نمی‌زنند، پیداست که جامعه خفقان است، یعنی باید این ناامنی را شکست.
سوم باید دزد آیه‌ی «وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ» به گوشش رسیده باشد. اگر دزد را گرفتند، او را به دادگاه بردند، گفت من این آیه را نشنیدم، این که قرآن می‌گوید دست دزد را قطع کن، این آیه به گوش من نخورده، اگر آیه به گوشش نخورده باشد، دستش را قطع نمی‌کنند. این‌طور نیست که هر کس دزدی کند، دستش را قطع کنند. اگر این‌طور باشد که خیلی‌ از مردم بی‌دست هستند. شوخی، جدی، بچگی، بزرگی، گول خورده یک چیزی برداشته.
داریم حق الناس را می‌گوییم. عرض کنم به حضور جناب‌عالی که امیرالمؤمنین می‌فرماید: «وَ أَمَّا الذَّنْبُ الَّذِي لَا يُغْفَرُ فَمَظَالِمُ الْعِبَاد» (الكافي، چاپ الإسلامية، ج‌2 ، ص 443) خدا باقی گناهان را باید صاحب را راضی کرد، نمی‌بخشد. بعضی گناهان را با اشک و توبه و عبادت می‌شود جلویش را گرفت، اما حق الناس باید طرف راضی باشد. این یک مسئله.

2- رضایت طرفین، شرط صحت معاملات

مسئله‌ی دیگر راجع به حق الناس. فرمود: (يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَأْكُلُواْ أَمْوَالَكُم بَيْنَكُم بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَن تَكُونَ تِجارَةً عَن تَرَاضٍ مِّنكُمْ) (نساء /29)، «تِجارَةً عَن تَرَاضٍ»، تجارت باید براساس رضایت باشد، زورکی، با ترس و لرز و با زور نمی‌شود یک چیزی را فروخت، یک چیزی را خرید. اموال خودتان را به باطل نخورید. تجارتتان باید براساس رضایت باشد. جمله ای دیگر: (وَ لَا تَنقُصُواْ الْمِكْيَالَ وَ الْمِيزَان‌) (هود /84) کیل و میزان را کم نگذارید.
عرض کنم به حضور شما که امیرالمؤمنین فرمود: «الْحَجَرُ الْغَصْبُ‌ فِي الدَّارِ رَهْنٌ عَلَى خَرَابِهَا» (نهج البلاغه/ حکمت 240) آجر دزدی در ساختمان، این کلید این است که این ساختمان خراب بشود. یعنی «الْحَجَرُ الْغَصْبُ‌» شاید هم «غَصِيب» باشد، «فِي الدَّارِ رَهْنٌ عَلَى خَرَابِهَا»، آجر دزدی، سنگ دزدی کلید خرابی است
خب دیگر چه؟«مَنْ حَبَسَ حَقَّ امْرِئٍ مُسْلِمٍ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَى أَنْ يُعْطِيَهُ إِيَّاهُ مَخَافَةَ مِنْ أَنَّهُ إِنْ خَرَجَ ذَلِكَ الْحَقُّ مِنْ يَدِهِ أَنْ يَفْتَقِرَ» (من لا يحضره الفقيه، ج ‌3، ص 184) کسی مال مردم را دارد بدهد، پول دارد، مردم هم می‌گویند بده، این نمی‌دهد، می‌گویند خب بده طلبش را بده، حق الناس است، بده مال مردم را، می‌گوید: آخه اگر بدهم دستم خالی می‌شود، از ترس اینکه دستش خالی می‌شود، جنس مردم را نگه داشته، پول مردم را نگه داشته، بعد حضرت فرمود: «كَانَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَقْدَرَ عَلَى أَنْ يُفْقِرَهُ مِنْهُ عَلَى أَنْ يُغْنِيَ نَفْسَهُ بِحَبسِه» (من لا يحضره الفقيه، ج ‌3، ص 184) تو می‌خواستی مال مردم را نگه داری، به گدایی نیفتی، حالا که این کار را کردی، خدا تو را به گدایی خواهد انداخت. مال مردم را باید داد. حتی یک جا دیدم، اگر کسی مال مردم را دارد، اگر یک کسی مال مردم را دارد، می‌تواند بدهد، ندهد، هر شبی که می‌خوابد به همان مبلغ کیفر دزد پای او می‌نویسند، کیفر دزد، مبلغی شما از من می‌خواهی، من هم دارم بدهم، اما نمی‌دهم، هر شب گناه دزد پای من می‌نویسند. مال مردم.

3- تجارت، بستر عدم رعایت حق‌الناس

پیغمبر فرمود: «التَّاجِرُ فَاجِرٌ وَ الْفَاجِرُ فِي النَّارِ إِلَّا مَنْ أَخَذَ الْحَقَّ وَ أَعْطَى الْحَق‌» (من لا يحضره الفقيه، ج ‌3، ص 194) تجارت انسان را به فسق و گناه می‌کشد، فسق و گناه انسان را به جهنم می‌برد، مگر اینکه دقت حق را بگیرد، حق را بدهد.
امام باقر فرمود: «أَوَّلُ قَطْرَةٍ مِنْ دَمِ الشَّهِيدِ كَفَّارَةٌ لِذُنُوبِهِ إِلَّا الدَّيْنَ فَإِنَّ كَفَّارَتَهُ قَضَاؤُهُ» (من لا يحضره الفقيه، ج‌ 3، ص 183) شهید که شهید می‌شود، اول قطره‌اش که به زمین چکیده می‌شود، تمام گناهانش را خدا می‌بخشد، جز بدهی مردم. یعنی حق الناس به قدری مهم است که خون شهید هم آن را حلش نمی‌کند. شهید روز قیامت نسبت به حق الناس گرفتار ممکن است بشود.
شوخی شوخی. آخه بعضی وقت‌ها جلسه می‌گیرند، شوخی می‌روند قابلمه غذا را از خانه‌ی فلانی می‌زنند، می‌خورند و می‌خندند، که تک زدیم به آن‌ها. می‌گوید مال مردم را به شوخی هم نمی‌شود برداشت. جمله‌اش این است: «لَا يَأْخُذَنَّ أَحَدُكُمْ مَتَاعَ أَخِيهِ جَادّاً وَ لَا لَاعِباً» (مستدرک الوسائل، ج12، ص105) نه جدی، نه لعب، شوخی. خیلی افراد در دنیای شوخی چیز همدیگر را برمی‌دارند. ممنوع است.

4- دقت امامان علیهم‌السلام در موضوع حق‌الناس

شب عاشورا امام حسین به یارانش گفت فردا شهید می‌شویم، هر کس بدهکار است من راضی نیستم در لشکر من باشد. پرداخت بدهی از حمایت حسین مهم‌تر است. این حدیث خیلی مهم است. شب عاشورا حساس، تازه امام حسین شب عاشورا فرمود: یارانی بهتر از شما خدا خلق نکرده، بهترین آدم‌های هستی، آمدند جانشان را فدا کنند، در عین حال امام حسین فرمود: اگر بدهکارید، بروید بدهی‌تان را بدهید. پناه بر خدا. حق الناس را می‌گوییم. «لا يُقاتِلَنَّ مَعي رَجُلٌ عَلَيْهِ دَيْنٌ» بله.
دیگر چه؟ هارون الرشید برای امام کاظم جنس فرستاد. آخه هارون و مأمون اول با اهل بیت خوب آمدند، بعداً قاتل شدند. آن زمانی که خوب بودند، یک مقداری جنس، طاغوت آن، زمان هارون الرشید برای امام کاظم فرستاد، امام کاظم می‌فرماید که: «إذا کانت فیه حُقُوقُ الأمَّة» (حلية الأبرار في أحوال محمد و آله الأطهار عليهم السلام، ج ‌4، ص 267) حق الناس است، من در این مال تصرف نمی‌کنم.
یک بار دیگر امام کاظم یک کمک‌هایی به او از طرف دربار شد، فرمود: «وَ اللَّهِ لَوْ لَا أَنِّي أَرَى مَنْ أُزَوِّجُهُ بِهَا مِنْ عُزَّابِ بَنِي أَبِي طَالِبٍ لِئَلَّا يَنْقَطِعَ نَسْلُهُ مَا قَبِلْتُهَا أَبَداً» (وسائل الشيعة، ج ‌17، ص 216) به خدا قسم فقط برای جوان‌های عزب، جوان‌هایی که همسر ندارند، این پول را می‌گیرم، جوان‌ها را داماد کنم که نسل اهل بیت ور نیفتد. به خاطر حفظ نسل اهل بیت من این را می‌گیرم که جوان‌ها را داماد کنم. این خیلی مهم است. برای حفظ نسل اهل بیت من پول از هارون‌الرشید می‌گیرم. این هم مال این مسئله. یک صلوات بفرستید: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اگر کسی خودش ظالم باشد، یعنی از یک جهت، به یک جهت ظالم باشد، به یک جهت مظلوم، دعای مظلوم مستجاب می‌شود مگر مظلومی که به هر اندازه که به او ظلم شده، خودش هم به دیگران هم ظلم کرده. ببینید من یک پولی از شما برمی‌دارم، ظالم هستم، جیب شما را می‌زنم، بعد هم یک کسی جیب من را می‌زند، اینجایی که می‌گویند دعای مظلوم مستجاب می‌شود، دعای مظلومی مستجاب می‌شود که خودش شبیه آن ظلم را مرتکب نشده باشد. حق الناس این است، یعنی حق الناس باعث می‌شود که دعای مظلوم هم مستجاب نشود.
حالا انواع حق الناس‌ها. غصب و سرقت و عرض کنم به حضور جناب عالی که همه‌ی این‌ها هست، پول می‌گیرد، کمش می‌گذارد، کم‌کاری، بدکاری. امیرالمؤمنین می‌فرماید که: «إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ فَرَضَ فِي أَمْوَالِ الْأَغْنِيَاءِ أَقْوَاتَ الْفُقَرَاءِ» (نهج‌البلاغه، حکمت 328) رزق فقرا، در سفره‌ی اغنیاست، هر جا می‌بینید فقیری هست، ببینید کجا سفره‌ای رنگین است. امام عسکری فرمود: «أَغْنِيَاؤُهُمْ يَسْرِقُونَ زَادَ الْفُقَرَاء» (مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج ‌11، ص 380) اغنیاء حق فقرا را «يَسْرِقُونَ» می‌دزدند، خیلی هست هان. امام عسکری به آدم بگوید دزد! خیلی این حرف بزرگ است. امام عسکری، پدر امام زمان علیه السلام می‌گوید: «أَغْنِيَاؤُهُمْ يَسْرِقُونَ زَادَ الْفُقَرَاء» این‌هایی که سفره‌های رنگی دارند و مردم در معیشتشان مانده‌اند، اولیات زندگی‌شان را ندارند، به این‌ها امام عسکری فرموده سارق، دزد.
کسی که مهریه‌ی خانمش را ندهد، دارد نمی‌دهد، «بِمَنْزِلَةِ السَّارِقِ» (الكافي، چاپ الإسلامية، ج ‌5، ص 383). این را هم امام فرمود که این هم به منزله‌ی سارق، دزد است.

5- رعایت حقوق کارگر از سوی کارفرما

حق کارگر خیلی سفارش شده. راجع به حق کارگر داریم که: «إِنَّ اللَّهَ غَافِرُ كُلِّ ذَنْبٍ» خداوند همه‌ی گناهان را می‌بخشد، «إِلَّا مَنْ أَحْدَثَ دِيناً» مگر کسی که یک بدعتی بگذارد، دین تازه‌ای بیاورد، «أَوِ اغْتَصَبَ أَجِيراً أَجْرَه‌» یا حق کارگر را ندهد. کسی که دین درست کند، اسمش کنار کسی است که حق کارگر را ندهد. (وسائل الشيعة، ج‌19 ، ص 108)
یک وقت امام رضا علیه السلام در کارگرها دید یک نفر سیاه پوستی دارد کار می‌کند. به رئیس این‌ها گفت: به این چه‌قدر می‌دهی؟ گفت: این آدم بدبختی هست، هر چی به او بدهیم، می‌گیرد، راضی است. امام عصبانی شد، گفت: مگر من به شما نگفتم تا طی نکردید از کسی کار نگیرید، تا طی نکردید از کسی کار نگیرید. چه مراعات‌هایی می‌کردند.
یک بار امام رضا مهمان داشت. چراغی که روشن بود این فتیله‌اش هی کم و زیاد می‌شد. مهمان که نشسته بود دست کرد، فتیله‌ی چراغ را درست کند، امام رضا فرمود: شما دستتان را پیش کشید، نامرد است، از علامت نامردی این است که مهمان در خانه کار بکند، گفت: من کار نکردم که؟! نه پا شدم، نه نشستم، دستم را دراز کردم، فتیله را صاف کنم. فرمود: این مقدار هم ما راضی نیستیم که مهمان در خانه‌ی ما کار کند. خیلی ما فاصله داریم با اسلام. خیلی کارهای خوبی هم شده، ولی خیلی هم راه داریم که برویم.
اسم امام رضا را بردم یک چیزی یادم آمد بگویم. امام رضا علیه السلام مهمان داشت. مهمان تا ساعتی از شب، تا ساعت‌هایی از شب. امام رضا فرمود: اینجا می‌توانید بخوابید. خب این از خدا دلش می‌خواست که خانه‌ی امام رضا می‌خوابیم فردا هم به همه می‌گوییم ما دیشب مهمان امام رضا بودیم. ماند و امام برایش غذا آورد. این غذا را که خورد هی فکر کرد، فردا بروم خواهم گفت: دیشب مهمان خصوصی خود امام رضا بودم، خود امام رضا به من آب داد، خود امام رضا برای من غذا آورد. امام رضا توجه پیدا کرد که این روحیه‌اش، روحیه‌ی کوچکی است، این دارد هی از حالت طبیعی بیرون می‌رود. آمد در را زد و گفت: بفرمایید. گفت: من مهمانت کردم، پز نباشد برایت فردا بروی پز بدهی هان، مهمان من باشی، یا نباشی، مهم نیست، (إِنَّ أَكْرَمَكُم عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ) (حجرات /13) مسئله‌ی تقوا مهم است. حالا دری به تخته خورده، تو امشب خانه‌ی ما خوابیدی، این پز ندهی رویش. این یک حدیث.

6- نحوه‌ی برخورد امام رضا علیه‌السلام با مهمان

حدیث دیگر باز یادم آمد بگویم برایتان. امام رضا مهمان داشت شب رختخواب برایش آورد. مهمان رفت رختخواب‌ها را باز کند، امام رضا فرمود: شما مهمان هستید، نگاهتان هم رو به دیوار بایستید. یعنی چه، مهمان برود رو به دیوار بایستد؟! گفت: چشم. مهمان رفت و راست دیوار ایستاد. امام رضا علیه السلام رختخواب را پهن کرد و یک نگاهی کرد و گفت: بیا بخواب. ولی نفهیمد چرا. صبح که بلند شد، باز دوباره امام رضا وارد اتاق شد، مهمان دوید راست دیوار ایستاد، بیا، رختخواب را جمع کن. گفت: آقا گیجم کردی! دیشب رفتم باز کنم، گفتی: رویت را آن طرف کن. صبحی رویم را آن طرف کردم، می‌گویی: رویم این طرف. بالاخره رویم آن طرف یا این طرف؟! به سرنوشت شاه مبتلا شده بود، در ایام انقلاب یک دسته می‌گفتند:
ای بی‌حیا حیا کن سلطنت رو رها کن
حالا که رها کرد و رفت، شعارها عوض شد، گفتند:
شاه باید برگردد اعدام باید گردد
این بدبخت برود یا بایستد. اینجا که بود می‌گفتید: سلطنت را رها کن، حالا که رها کرده رفته، می‌گویید: شاه باید برگردد، اعدام باید گردد! حالا بالاخره رویم این طرف یا آن طرف؟! آقا چی شد قصه؟! گفت: این رختخواب برای مهمان‌ها است. دیشب که رختخواب را آوردم، متوجه شدم نکند مهمان‌های قبلی که در این رختخواب خوابیدند، رختخواب بو بدهد، کثیف باشد، لک داشته باشد و تو نگاهت به آن بخورد، چِندِشَت بشود، بدت بیاید، گفتم: رویت آن طرف باشد، من ملحفه‌ها را ببینم اگر ملحفه‌ها تمیز است، بگویم بیا بخواب. رویت به دیوار بود، رختخواب تمیز بود، گفتم: بگو بیا بخواب. صبحی که گفتم: بیا رختخواب را جمع کن، چون ممکن است تو دیشب رختخواب را آلوده کرده باشی، گفتم: نکند من امام رضا هستم، رختخواب آلوده‌ی تو را ببینم، تو از من خجالت بکشی، گفتم: خودت رختخوابت را جمع کن. این‌ها در کجاست این حرف‌ها؟! این‌ها در چه مکتبی است؟! کی‌اند؟! چی‌اند؟! خیلی مهم است. حرف‌هایشان همه حساب شده هست.
امام چهارده سالی که در عراق بودند، بعضی از شب جمعه‌ها می‌رفتند کربلا. سفارش می‌کرد یک ماشین خوب پیدا کنید بگیرید برویم کربلا. دفتر امام در نجف حساس شد، گفت: امام یک بار نگفته: فرش خوب، کفش خوب، لباس خوب، غذای خوب نمی‌دانم چه، ولی می‌گوید ماشین خوب، اصرار هم دارد بگوید که ماشین خوب. هر وقت می‌گوید ماشین، می‌گوید ماشین خوب. گفتند: بپرسیم. به امام گفتند که شما راجع به هیچ چیزی نمی‌گویید: چه لباسی، چه میوه‌ای، چه غذایی، ولی به ماشین که می‌رسید می‌گویید ماشین خوب. رازش چه هست؟ امام فرمود که: فرش خوب هم نبود، نبود، آدم روی نمد می‌نشیند، روی گونی می‌نشیند، گونی که آدم را نمی‌کشد، نمد که آدم را نمی‌کشد، اما ماشین قراضه آدم را می‌کشد. به چه دلیل من سوار ماشین قراضه بشوم؟ این خیلی مهم است. یک جاهایی نباید صرفه‌جویی کرد. یک جاهایی باید بالاترین پول را خرج کرد. حدیث داریم کسانی که در بنایی مصالح ساختمان بد مصرف می‌کنند، این‌ها آدم‌های خوبی نیستند، مأجور هم نیستند، نان خالی بخوری، ممکن است بگوییم زاهد است، اما به جای آجر، خشت مصرف کنی، زاهد هم نیستی، نگویی خانه‌ی ما خشتی است، بیخود خانه‌ات خشتی است. این هم روایت است.
حتی یک وقت یک جنازه‌ای را دفن می‌کردند، پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌و‌‌‌سلم این خشت‌ها را به هم می‌چسباند، گفتند: یا رسول الله این مرده است دیگر، گذاشتید او را در لحد، خشت‌ها را می‌ریزیم، خاک می‌ریزیم، تمام می‌شود، شما همچین بنایی می‌کنید، خشت‌ها را به هم، فرمود: خدا دوست دارد هر کس که کار می‌کند کار درست انجام بدهد، سر‌هم‌بندی نکند، سر‌هم‌بندی نکند. حق الناس است.
امام صادق فرمود: «مَنْ أَكَلَ مَالَ أَخِيهِ ظُلْماً» کسی که به ظلم مال کسی را بگیرد، چه می‌شود؟ «أَكَلَ جَذْوَةً مِنَ النَّارِ» (الكافي، چاپ الإسلامية، ج ‌2، ص 333) این آتش خورده است. راجع به یتیم داریم که خوردن مال یتیم خوردن آتش است، ولی غیر یتیم هم خوردن مال مردم، خوردن آتش است.
امام صادق فرمود: (إِنَّ رَبَّكَ لَبِالْمِرْصَاد) (فجر /14) ذیل آیه فرمود: «قَنْطَرَةٌ عَلَى الصِّرَاطِ» مرصاد یک پلی است روی دوزخ، «لَا يَجُوزُهَا عَبْدٌ بِمَظْلِمَةٍ» (لكافي، چاپ الإسلامية، ج ‌2، ص 331) کسی حق الناس به گردنش باشد، از روی آن پل نمی‌تواند برود. این‌ها مال حق الناس است که به مناسبت بحث معاد گفتیم.
روایت داریم که اگر کسی ظلم کند، به او ظلم می‌شود: «فِي نَفْسِهِ» یا به خودش ظلم می‌شود، ظلم کردی، بچش، «أَوْ فِي مَالِهِ» یا به مالش ظلم می‌شود، «أَوْ فِي وُلْدِهِ» یا به نسلش ظلم میشود، این هم حدیث مهمی است. (الكافي، چاپ الإسلامية، ج ‌2، ص 332)
به همان مقدار. «مَنِ ارْتَكَبَ أَحَداً بِظُلْمٍ بَعَثَ اللَّهُ مَنْ ظَلَمَهُ مِثْلَه‌» (وسائل الشيعة، ج ‌16، ص 50) به همین مقداری که ظلم کردی، به تو ظلم می‌شود.
کسی آمد پهلوی امام، گفت: من آخر عمرم هست می‌خواهم بروم مکه و مدینه بمانم، محل شهرهای مقدس، بعضی‌ها هستند الآن می‌روند مشهد می‌مانند، می‌روند قم می‌مانند، یک جای خوب.، جای مذهبی. قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ: «إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُلَازِمَ مَكَّةَ وَ الْمَدِينَةَ» می‌خواهم مجاور مکه و مدینه بشوم، مثل این که می‌گوید الآن آخر عمرم است بروم مشهد زندگی کنم. منتها «وَ عَلَيَّ دَيْنٌ» یک کمی هم بدهکارم. امام فرمود: «ارْجِعْ إِلَى مُؤَدَّى دَيْنِكَ‌» برو قرض مردم را بده، نمی‌خواهد مکه بمانی. (من لا يحضره الفقيه، ج‌3، ص: 183)
یک کسی دیگر هم روایتی داریم که حضرت ایشان را در مکه دید، گفت چه عجب! گفت: من آمدم برای تزکیه‌ی نفس، آمدم خودسازی کنم، آمدم سیر و سلوک و عرفان. حضرت فرمود: نمی‌خواهد عرفان، برو مال مردم را بده، برو مال مردم را بده. اسلام ما یک همچین دینی است.
دعوت کرد از خانمش که پهلوی هم بخوابند زن و شوهر. زن حق ندارد نمازش را طول بدهد و اگر هم نمازش را خواند، حق ندارد تعقیب بخواند. حق زن، حق الناس است، حق مرد هم حق الناس است. به هوای اعتکاف و عرفان و سیر و سلوک و خلاصه واجبات را نمی‌شود به خاطر این حرف‌ها زیر پا گذاشت. مسلمان شدن مشکل است. اصلاً علم می‌خواهد. ما خیلی‌ها داریم افرادی که سوادشان ضعیف است، اطلاعاتشان ضعیف است، مثلاً می‌رود در حمام عمومی، حالا که حمام عمومی دیگر ور افتاد، سدر می‌زند، چند نفر می افتند. بابا این سدر شنیده، می‌گوید: آقا سدر زدن مستحب است. می‌گویم: سدر مستحب است، اما انداختن مردم حرام است.

7- رعایت حقوق مردم در انجام نماز و عبادات

«إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَا يَخُونُ» (الكافي، چاپ الإسلامية، ج‌ 5، ص 94) مؤمن خیانت نمی‌کند. دگمه‌ی انسان، نخ انسان، غصبی باشد، حق الناس است، نماز با آن گیر دارد. در استخر چند تا آجرش غصبی باشد، وضو گرفتن در آن استخر گیر دارد. پول حمامی را از حرام بدهی، غسلت گیر دارد. حمامی به زبان بگوید: راضی‌ام ولی در دلش راضی نباشد گیر دارد. می‌خواهی نماز بخوانی، یک وقت ما حساب کردیم چهل و شش تا حق در نماز است، چهل شش حق در دو رکعت نماز است، که ما می‌خوانیم. حق سگ، در نماز هست. اگر شما می‌خواهی نماز بخوانی، وضو بگیری، یک سگی تشنه‌اش است که اگر وضو بگیری، سگ آب ندارد بخورد، اسلام می‌گوید: تیمم کن، نماز بخوان، آب را برای سگ بگذار. حق کودک در نماز هست. یک بار حضرت نماز را طول داد. گفتند: یا رسول الله نماز را طولش دادی؟! گفت: بچه‌ها روی کمرم ورزش می‌کردند، من رفتم سجده، بچه‌ها آمدند روی کمر من، می‌خواستم بازی بچه‌ها به هم نخورد، سجده را طول دادم تا این‌ها بازی کنند، بیایند پایین، بعد من سر از سجده بردارم. چه دینی داریم ما، روان‌شناسان کودک کجا هستند؟! کمر پیغمبر میدان ورزش می‌شود در اوج عرفان.
چون ایام فاطمیه‌ی تولد حضرت زهرا هست این را هم بگویم. همه‌ی هستی برای بشر آفریده شده است. به چه دلیل؟ «خَلَقَ لَکُم» (روم/ 21 و بقره/ 29)، «سَخَّرَ لَکُم» (جاثیه/ 13 و ابراهیم/33 و نحل/ 12)، (مَتاعاً لَکُم) (نازعات /33)، لَکُم، لَکُم زیاد در قرآن است. یعنی ابر و باد و مه و خورشید و فلک برای بشر است. خوب این مال بشر. بشر مال چه هست؟ بشر هم می‌گوید: (وَ مَا خَلَقْتُ الجِنَّ وَ الْانسَ إِلَّا لِيَعْبُدُون‌) (ذاریات /56) بشر برای عبادت است. خیلی خب. بهترین عبادت کدام است؟ نماز است. در نماز کجای نماز، بهترین جای نماز است؟ سجده. در سجده‌ها کدام سجده مهم‌تر است؟ سجده‌ی آخر. یک بار دیگر تکرار کنم، گیج نشوید. هستی برای بشر. یک. آیه قرآن دارد. بشر برای عبادت. دو. بهترین عبادت نماز. در نماز بهترین وقت نماز سجده است، در سجده‌ها بهترین سجده، سجده‌ی آخر است. آن وقت آنجا می‌گوید: خانم یادت نرود هان. دعای سجده‌ی آخر این است: «و ارزُق لی وَ لِعَیالی» خرجی خانم را بده بیاید. ببین خدا خانم را در کجا گذاشته است، در سجده‌ی مردها. این احترام زن است. خیلی قشنگ است.
خدایا ما که ریشمان سفید شد، اسلام را نفهمیدیم، باقی عمری که از ما مانده است ما را در راه مستقیم قرار بده.
تقصیر و قصورها و غفلت‌ها را ببخش و بیامرز.

اللهم صل علی محمد و آل محمد


«سؤالات مسابقه»

1- آیه 85 سوره هود، به چه امری فرمان می‌دهد؟
1) رعایت حقوق مردم
2) رعایت حقوق خانواده
3) رعایت حقوق الهی

2- امام حسین علیه‌السلام در شب عاشورا به چه کسانی گفتند: بازگردید؟

1) کسانی که حق‌الناس به گردنشان بود
2) کسانی که بدون اجازه آمده بودند
3) کسانی که پیرو سالخورده بودند

3- بر اساس روایات، برترین عبادت کدام است؟

1) ادای حقوق الهی
2) ادای حقوق مردم
3) ادای حقوق پیامبران

4- بر اساس روایات، کدام گناه را خداوند نمی‌بخشد؟

1) ترک نماز و روزه
2) ترک حج و جهاد
3) ترک حقوق مردم

5- بر اساس روایات، چه چیزی مجوز تخریب ساختمان است؟

1) بدهکاربودن مالک ساختمان
2) غصبی‌بودن مصالح ساختمان
3) مناسب‌نبودن مصالح ساختمان

نام کتاب : درس هایی از قرآن نویسنده : محسن قرائتی    جلد : 1  صفحه : 532
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست