responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : درسهايي از نهج البلاغه نویسنده : منتظري، حسينعلي    جلد : 1  صفحه : 220
او همان علم ازلي اوست به موجودات، و نيازي به ابزار و آلت و شرايط مادي مانند ديدن و شنيدن ما ندارد.

روايتي از امام صادق (ع) در شرح نهج البلاغه خوئي به نقل از كليني آمده است : شنيدم از امام صادق (ع) كه مي‌فرمايد: "لم يزل الله عزوجل ربنا و العلم ذاته و لا معلوم"[1] خداوند پيوسته پروردگار ما بوده است، و علم ذات خدا بود در آن وقتي كه هنوز معلوماتي نبود; يعني حتي وقتي كه موجودات نبودند خدا به همه آنها علم داشت، اين مسأله خيلي عميق است .

نظر فلاسفه مشاء و اشراق نسبت به علم خداوند

فلاسفه مشاء[2] مثل ارسطو و ابن سينا وقتي نتوانستند تصور كنند كه علم عين ذات خداست گفتند كه خدا يك عالم علم دارد، نظير اين كه ما يك صورت ذهني در ذهنمان است مثل تصور اين كتاب، كه اين تصور هم زائد بر ذات است هم وابسته به ذات است .

فلاسفه مشائي فكر مي‌كردند خدا يك نقشه اي از اين موجودات عالم در ذاتش هست، منتها فرق بين علم خدا و علم انسان در اين است كه علم ما علم انفعالي است، يعني اين موجودات وجود دارند و سپس از آنها نقشه اي در ذهن ما مي‌آيد; اما علم خدا علم فعلي است، اول نقشه دارد و از روي آن نقشه جهان هستي را موجود كرده است .[3]

ولي مرحوم صدرالمتألهين مسأله را خوب تحقيق كرده و گفته است : ذات

[1] منهاج البراعة، ج 1، ص 348; و اصول كافي، ج 1، ص 107; براي آگاهي بيشتر از شرح روايت مي‌توان به شرح اصول كافي ملاصدرا، ص 274 مراجعه كرد.
[2] در فلسفه دو مشرب يا دو مكتب عمده وجود دارد: يكي مشائيين و ديگري اشراقيين .
[3] شفاي بوعلي سينا، مقاله هشتم، فصل هفتم (قسمت الهيات) ص 364; و اسفار، ج 6، ص 140 و 180و 189
نام کتاب : درسهايي از نهج البلاغه نویسنده : منتظري، حسينعلي    جلد : 1  صفحه : 220
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست