نام کتاب : لهوف ت میر ابو طالبی نویسنده : سید بن طاووس جلد : 1 صفحه : 119
ابن زياد: نامه از كى و براى كى بود؟
قيس: از حسين 7 به جمعى از كوفيان كه نامهاى آنان را نمىدانم.
ابن زياد بر آشفته و
گفت: به خدا كه دست از تو بر نمىدارم جز آن كه اسامى اين گروه را بگويى يا بر
فراز منبر رفته و حسين و پدر و برادرش را لعن كنى و الّا قطعه قطعهات كنم.
قيس گفت: امّا اسامى
گروه را نخواهم گفت: و امّا لعن كردن حرفى ندارم.
قيس به منبر آمد و خداى
را ستايش كرد و ثنا گفت و بر پيامبر 6 درود فرستاد و بسيار
طلب رحمت براى على و فرزندانش صلوات اللَّه عليهم نمود و بر ابن زياد و پدرش لعن
فرستاد و هكذا گردنكشان بنى اميه را تا آخرينشان لعنت فرستاد.
و آنگاه گفت: مردم، من
فرستاده حسين 7 نزد شمايم و او را در فلان منزل پشت سر گذاشتيم، دعوتش
را بپذيريد.
اين خبر به ابن زياد
رسيد، فرمان داد تا از فراز قصر فرو افكندندش كه به شهادت رسيد.
خبر شهادت قيس به امام
حسين 7 رسيد، اشك از چشمهاى مباركش جارى گرديد و گفت: «خداوندا براى ما
و شيعيان ما منزلى پاك و با كرامت مقرّر دار و ما و آنان را در قرارگاه رحمتت گرد
هم آور، چه تو بر هر چيز توانايى».
در روايت آمده كه: اين
نامه را حسين 7 از حاجز فرستاد، و گفتهاند: جز اين نيز آمده.
[مواجه شدن امام با
سپاه حر]
راوى گويد: حسين 7 كوچيد تا به دو منزلى كوفه، كه با حرّ بن يزيد[1] به همراه
[1]- حرّ بن يزيد بن ناجية بن سعيد از بنى رياح بن
يربوع، از شخصيتهاى بارز كوفه، پيشوايى از اشراف تميم، يكى از فرماندهان اموىّ در
كربلاء بود، و او قيادت قبيله تميم و همدان را داشت، با حسين در پاى كوه ذى حسم
برخورد، در عاشورا قبل از شعلهور شدن نائره جنگ بين امام و سپاه كفر توبه كرده و
همراه امام جنگ سختى نمود تا آنكه شهيد شد.
تاريخ طبرى 5/ 422 و 400 و 427،
تسمية من قتل مع الحسين: 153، رجال الشيخ: 73، البداية و النهاية 8/ 172، الكامل
في التاريخ 4/ 19، انصار الحسين: 84- 85 و الأعلام 2/ 172.
نام کتاب : لهوف ت میر ابو طالبی نویسنده : سید بن طاووس جلد : 1 صفحه : 119