responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : غم نامه کربلا ت اللهوف علی قتلی الطفوف نویسنده : سید بن طاووس    جلد : 1  صفحه : 195

همانا خداوند خواسته است كه ناپاكى را از شما خاندان بر دارد و شما را پاك و پاكيزه گرداند.» (احزاب/ 33) پيرمرد: آرى خوانده‌ام.

امام سجّاد 7: اين آيه در شأن ما نازل شده است.

در اين هنگام پيرمرد در سكوت فرو رفت و از گفتار جسورانه خود پشيمان شد و گفت: «تو را به خدا شما همانيد كه گفتيد؟» امام سجّاد 7: آرى سوگند به خدا بدون ترديد ما همان خاندانيم، به حقّ پيامبر 6 ما همان خويشاوندان او هستيم.

پيرمرد پس از شناخت آنها، گريه كرد و از شدّت ناراحتى، عمامه خود را از سر گرفت و بر زمين زد و دستهايش را به سوى آسمان بلند نموده و گفت: «خدايا! ما از دشمنان جنّى و انسى آل محمّد 6 بيزاريم.» سپس به امام سجّاد 7 عرض كرد: «آيا توبه‌ام پذيرفته است؟» امام سجّاد 7: آرى اگر توبه كنى، خداوند توبه‌ات را مى‌پذيرد و با ما خواهى بود.

پيرمرد: «من توبه كردم.» اين خبر به يزيد رسيد، يزيد فرمان داد آن پير را بكشيد، جلّادان يزيد او را به شهادت رساندند.

مجلس يزيد، و گريه همه حاضران‌

سپس اسيران آل محمّد 6 كه از كنيزان و زنان و بازماندگان حسين 7 بودند و آنان را در رديف همه به ريسمان بسته بودند وارد مجلس يزيد نمودند، وقتى كه آنها در آن وضع در برابر يزيد قرار دادند، امام سجّاد 7 رو به يزيد كرد و گفت:

نام کتاب : غم نامه کربلا ت اللهوف علی قتلی الطفوف نویسنده : سید بن طاووس    جلد : 1  صفحه : 195
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست