responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 115

موريانه‌اى را فرستاده و پيمان نامه قريش و تمام مفاد آن را جز اسم خدا خورده است».

ابو طالب به سوى قريش آمد. آنها خيال كردند كه ابو طالب مى‌خواهد محمّد- 6- را تسليم آنان نمايد. از اين رو، پيش خود خوشحال شدند و از ابو طالب استقبال نمودند و احترامش كردند و گفتند: آيا براى طلب رضايت ما و تسليم محمّد آمده‌اى؟

ابو طالب گفت: آمدم به شما خبرى بدهم، اگر راست بود، از خدا بترسيد و از محاصره ما دست برداريد و گر نه محمّد- 6- را تسليم شما مى‌كنم و از شما پيروى مى‌نمايم. خدا به برادرزاده‌ام خبر داده كه پيمان نامه شما را موريانه خورده است. صندوق را باز كردند و همان گونه يافتند.

گفتند: سحر است و پراكنده شدند[1].

شب هجرت‌

(1) 179- شبى كه پيامبر مى‌خواست از مكه خارج شود، قريش پانزده نفر از پانزده قبيله انتخاب كرده بودند تا رسول خدا- 6- را به قتل برسانند و خونش به گردن همه پانزده قبيله بيفتد و بنى هاشم نتوانند با همه، جنگ بكنند و به خونبها راضى شوند. از بنى هاشم نيز ابو لهب در ميان آنها بود.

پيامبر- 6- به اصحاب خود فرمود: «امشب هيچ كس از خانه خود بيرون نرود». وقتى رسول خدا- 6- به خواب رفت، افراد مسلح قريش به در خانه عبد المطلب آمدند. ابو لهب گفت: اى مردم! در اين خانه، زنان و دختران بنى هاشم هستند. اگر الآن وارد شويم مى‌ترسم كسى از تاريكى شب استفاده كند و به حريم آنها تجاوز نمايد. و در ميان عرب براى ما ننگى به بار بياورد. صبر كنيد وقتى كه صبح شد وارد شويم و كار او را با يك ضربت، تمام كنيم، لذا مشركين، دم در نشستند و نگهبانى دادند.


[1] بحار: 18/ 120.

نام کتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین نویسنده : راوندی، قطب الدین    جلد : 1  صفحه : 115
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست