نام کتاب : روضة الأنوار عباسى (در اخلاق و شيوه كشوردارى) نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 861
غدر، الّا نادان شقى. و بتحقيق كه گردانيد خداى عز و جلّ عهد
خود و امّت خود را امن و امانى كه كشانيد و گسترانيد آن را در ميان بندگان خود به
رحمت خود، و حريمى كه آرام مىگيرند به سوى استوارى آن و محفوظ مىمانند به التجا
كردن به او، و به انبوهى مىروند به سوى پناه او.»
«فلا إدغال و لا مدالسة و لا خداع فيه، و لا تعقد عقدا تجوّز فيه
العلل، و لا تعوّلنّ على لحن قول بعد التّأكيد و التّوثقة. و لا يدعونّك ضيق أمر،
لزمك فيه عهد اللّه، إلى طلب انفساخه بغير الحقّ، فإنّ صبرك على ضيق [أمر][1] ترجو انفراجه و فضل عاقبته، خير
من غدر تخاف تبعته، و أن تحيط بك من اللّه فيه طلبة، لا تستقبل[2]
فيها دنياك و لا آخرتك.»
«پس، نيست هيچ تباه كردنى و نه تلبيس و تدليسى و نه خدعه و فريبى در شكستن
عهد و پيمان- يعنى، راهى به پيمان شكستن نيست، نه به تصريح و نه به تلبيس- و مبند
عهدى و عقدى را كه جايز باشد در آن علّتها و بهانهها به جهت فريب دادن مردمان-
يعنى، در عقدى كه بندى راه بهانه مگذار و محكم كن- و اعتماد مكن بر لحن قول و
بهانهها در سخن به حمل كلام بر توريه و تعريض و امثال آن، بعد از تأكيد و توثيق
عهد. و دعوت نكند تو را تنگى امرى كه لازم است تو را در آن عهد خدا به سوى طلب
انفساخ آن بغير حقّ- يعنى، هرگاه عهد خدا بر تو لازم شود به سبب عهدى كه با كسى
بستهاى و پيمان مؤكّد تحقّق يابد و مراعات آن بر تو تنگ باشد، آن باعث تو نشود كه
طلب فسخ آن عهد كنى- پس، به درستى كه صبر تو بر تنگى [امرى] كه اميد انفراج و
اتّساع آن و فضل عاقبت آن دارى به از غدرى است كه مىترسى از وبال آن، و مىترسى
از آنكه محيط شود به تو در آن غدر از جانب خداى عز و جلّ مطالبه و مؤاخذه كه در آن
مؤاخذه استقبالى نكنى به دنيا و آخرت- يعنى، خير دنيا و آخرت نبينى- و در بعضى
روايات «تستقيل» است. يعنى، طلب و درخواستى متوجّه تو شود كه اقامه و فسخ نتوانى
كرد، نه در دنيا و نه در آخرت.»