نام کتاب : روضة الأنوار عباسى (در اخلاق و شيوه كشوردارى) نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 726
فصل هفتم: در آداب تدبير دبيران و منشيان و مترسّلان[1]
دبيرى صناعتى است كه به طريق مكاتبت[2]
و مراسلت مقدّمات خطابى[3] ايراد
نمايند بر وجهى كه مطابق مقتضاى حال باشد. هرروز[4]
مقام آنچه غرض[5] و مطلب
باشد بر وجه احسن به عمل آيد، چنانكه مراتب و حدود محاورت و موافقت[6] و مخاصمت و مشاورت و مدح و ذمّ و
استعطاف و اغرا و بزرگ و خرد گردانيدن اعمال و اشغال و افعال و وجوه شكايت و
اعتذار و اظهار حقوق و وثايق و عهود سابقه و لاحقه و اظهار ترتيب و نظام هر واقعه
بر وجهى مرضى ايراد شود، و مع ذلك الفاظ مستحسن از فصاحت و عذوبت و حسن و[7] حلاوت خالى نباشد. مثلا، [352/
مج] اگر غرض تهويل و ايراد رعب باشد در خاطر آن كسى كه مكاتيب[8]
به سوى اوست، سخن بر وجهى[9] منساق[10] شود كه خوف و رعب و هول تمام بر
ضمير او استيلا يابد؛ و اگر غرض استمالت قلب و تحصيل محبّت و مهربانى باشد، اسلوب
مناسب اين غرض مرعىّ دارد. و اگر تشجيع و اقدام بر حروب[11]
و اهوال مقصد افتد، طريقه مناسب آن منظور دارد؛ و بر اين قياس در هر حال مناسب آن
حال منظور دارد.
و پادشاه را از دبير چارهاى نيست و وجود دبير كامل از جهت پادشاه
نفع تمام دارد، چه بسيار باشد كه از يك نوشته خونها ريخته شود و فسادهاى كلّى
متولّد[12] شود. و
بسيار باشد كه يك سخن كه نوشته شود، جهانى به صلاح آيد، و چندين فساد مرتفع شود.
پس، در دبير پادشاه چند شرط معتبر است:
اوّل آنكه عاقل و دانا باشد، و اين عظيمترين شرايط است در هر باب؛ چه
هرگاه دبير و منشى عاقل باشد، در هر مقام مصلحت وقت را مىداند و نحوى نمىكند كه
از نوشته او فسادى و ضررى متولّد شود يا نوشته بر نحوى باشد كه عيبى و منقصتى جهت
مخدوم