نام کتاب : روضة الأنوار عباسى (در اخلاق و شيوه كشوردارى) نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 68
فصل دوم: در بيان آنكه علّت ثبات و دوام ملك و پادشاهى چيست و
تفصيل بعضى از اسباب زوال و اختلال ملك
چون در علوم عقليّه مقرّر شده كه چون ضدّى دانسته شد، ضدّ ديگر را از
آن مىتوان فهميد. مثلا، چون گرمى معلوم شد، سردى را از آن قياس مىتوان كرد و
زوال ملك و بقاى آن حكم دو ضدّ دارد و همچنين اسباب بقاى ملك و اسباب زوال آن در
حكم دو ضدّند. هرگاه اسباب اختلال و زوال ملك دانسته شود، به آن اسباب دوام ملك معلوم
مىشود. پس، چون تفصيل اسباب زوال بنماييم، غرض حاصل خواهد شد.
از عمده اسباب زوال ملك، ترك شكر نعمت الهى است. خداى عز و جلّ در
قرآن مجيد فرموده: لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ
عَذابِي لَشَدِيدٌ[1] يعنى: «اگر شكر نعمت من بهجاى آوريد، هر آيينه نعمتها را بر شما
زياد مىكنم و اگر كفران ورزيد و [7 ب] شكرگزارى نعمت نكنيد، هر آيينه عذاب من
شديد است و آن عذاب به ازاله نعمتها و نازل ساختن سختيها و بلاهاست». و وارد شده
كه، شكر نعمت صيد نعمت است و صيد نعمت يعنى نعمت موجود را ضبط مىكند و نگاه
مىدارد و نعمت مفقود را صيد مىكند و حاصل مىسازد. و ما در مباحث آينده فصلى جهت
شكر ترتيب دادهايم و در آنجا بيان حقيقت و كيفيّت شكر و بيان مراتب و درجات آن و
بيان آنكه شكر نعمت هركس به اندازه نعمتى است كه خداى عز و جلّ به او كرامت كرده و
بيان [اينكه] كيفيّت شكر نعمت پادشاهان بر چه نحو است ذكر خواهيم كرد. در اين
مقام بر اين مقدار اختصار شد.
ديگر از اسباب زوال ملك و دولت، غرور و خودبينى است. و آنچنان بود
كه ملك را در خاطر گذرد كه تو را با اين شوكت و حشمت و حسن رأى و تدبير و لشكر
موافق يكدل جانفشان و وزراى صاحب رأى صاحب كفايت و امراى شجاع با تدبير و وفور
خزاين و اموال و سرانجام آلات حرب و خصمان و دشمنان در كمال ضعيفى، كسى را حدّ و
ياراى آن هست كه با تو مقاومت كند و خصمى تواند كرد و كيست كه در روى زمين با تو
سركشى تواند كرد؟ اين معنى باعث غلبه و استيلاى خصم مىشود و همانا كه پادشاه در