نام کتاب : روضة الأنوار عباسى (در اخلاق و شيوه كشوردارى) نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 390
و از حضرت صادق 7 منقول است كه، خداى- تبارك و تعالى-
وحى فرستاد به حضرت موسى 7 كه، «يا موسى! مىدانى كه چرا تو را برگزيدم
به سخن خود دون خلق خود؟» گفت: «يا رب! به چه جهت آن شده؟» وحى فرستاد خداى- تبارك
و تعالى- به حضرت موسى 7 كه، «يا موسى! به درستى كه من گردانيدم بندگان
خود را از جانبى به جانبى، نيافتم در ميان ايشان كسى را كه نفس او ذليلتر باشد نزد
من از تو يا موسى! هرگاه تو نماز مىكنى، رخساره خود بر خاك مىگذارى.»
و آن حضرت فرموده كه، حضرت على بن الحسين 7 گذشت بر
جماعتى كه مخدوم بودند سواره و ايشان غذا مىخوردند، حضرت را دعوت نمودند. حضرت
فرمود:
«به درستى كه اگرنه اين مىبود كه من صايمم، با شما موافقت مىكردم.»
و چون به منزل شريف رسيد، امر نمود كه طعامى مهيّا ساختند و امر نمودند كه آن را
نيكو بسازند.
آنگاه، ايشان را طلب نمود و ايشان نزد حضرت غذا ميل نمودند و حضرت با
ايشان تناول نمود و آن حضرت فرمود كه، فرستاد نجاشى- يعنى، پادشاه حبشه- و طلب
نمود جعفر بن ابى طالب و اصحاب او را. نزد او رفتند، و او در خانه خود بر روى خاك
نشسته بود و بر او جامههاى كهنه بود. جعفر 7 مىگويد: «ما از آن ترسان
و متغيّر شديم چون او را بر آن حال ديديم. چون ديد حال ما را و تغيير رويهاى ما
را، گفت: «حمد مر خدايى را كه نصرت داد. آيا بشارت ندهم شما را؟» گفتم: «بلى!
بدهيد بشارت اى پادشاه!» گفت: «به درستى كه آمد مرا الحال از جانب زمين ملك شما
جاسوسى از جاسوسهاى من كه در آنجا بود، و خبر داد مرا كه خداى عز و جلّ نصرت داد
پيغمبر خود محمّد را صلّى اللّه عليه و اله و هلاك گردانيد دشمن او را و اسير ساخت
فلان و فلان و فلان را. ملاقات نمودند در واديى كه آن را بدر مىگويند. گويا كه من
نگاه مىكنم به آنجا آن وقتى كه گوسفند مىچرانيدم از براى مولاى خودم، و او مردى
بود از بنى حمزه.» جعفر گفت: «ايّها الملك! چيست سبب كه بر خاك نشسته و چنين
جامههاى كهنه پوشيدهاى؟» گفت: «يا جعفر! ما مىيابيم در آنچه خداى عز و جلّ
فرستاد بر عيسى 7 كه به درستى كه از حقّ خداى عز و جلّ بر بندگان آن
است كه احداث كنند جهت او تواضعى، هرگاه او احداث كند جهت ايشان نعمتى. پس، چون
خداى عز و جلّ حادث گردانيد از براى من نعمت به محمّد صلّى اللّه عليه و اله
نام کتاب : روضة الأنوار عباسى (در اخلاق و شيوه كشوردارى) نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 390