نام کتاب : روضة الأنوار عباسى (در اخلاق و شيوه كشوردارى) نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 175
بسم اللّه الرّحمن الرّحيم «اين كتابى است كه نوشته
آن را فلان كفيل بر خداى تعالى به جهت كنعان پادشاه، جهت اعتماد او بر خداى عز و
جلّ كه به درستى كه خداى عز و جلّ ضايع نمىسازد اجر كسى را كه عمل نيكو كرده
باشد. و از جهت كنعان است بر خداى عز و جلّ به كفايت فلان كه هرگاه توبه كند و
بازگشت كند و عبادت خداى عز و جلّ بهجا آورد، آنكه خداى عز و جلّ او را به بهشت
برد كه مأوى گيرد در آنجا، هرجا كه خواهد؛ و اينكه از جهت اوست بر خداى عز و جلّ
آنچه جهت دوستان خداى است و آنكه در پناه خود درآرد او را از عذاب خود. پس، به
درستى كه او رحيم است به مؤمنان، و رحمت او فراخ است؛ پيشى گرفته رحمت او بر غضب
او».
پس از آن كنعان گفت: «چه مىبايد كرد؟» گفت: «برخيز و غسل كن و جامه
نو و پاك بپوش». كنعان به موجب فرموده عمل كرد. ذو الكفل او را كلمه توحيد تلقين
نموده، بعد از آن، اركان شرع، مثل نماز و روزه و باقى اركان تعليم نمود. كنعان
تمام امور ضرورى در عبادت از او فراگرفته، ترك ملك و سلطنت نموده از ميان خلق
كنارى گرفت و از مملكت خود به در رفت. اهل آن شهر چون از رفتن كنعان واقف شدند،
حيران و سرگردان به طلب او هر طرف [39 آ] روان گشتند. و چون از او اثرى نيافتند،
نااميد گشته، بازآمدند و گفتند كه، آن شخص كه باعث سرگردانى پادشاه ما شده او را
سياست نماييم. ذو الكفل بعد از رفتن كنعان در گوشهاى پنهان شده، مردمان هرچند
تفحّص كردند او را نيافتند.
جمعى از مخصوصان و مقرّبان كنعان گفتند: «ما بغير از آنكه ملك خود را
پيدا كنيم بازنگرديم». و قريب به يك ماهه راه، در طلب كنعان طى نمودند. ناگاه
ديدند كنعان در گوشهاى به عبادت خالق زمين و آسمان مشغول است. آن جماعت را كه نظر
بر او افتاد، يكبار [ه] سجده كردند.
كنعان گفت: «اى ياران! من بندهاى از بندگان كمين خداى تعالىام. شما
زينهار كه مرا سجده مكنيد! كه لايق و سزاوار سجده خداى تعالى است. و بدانيد كه من
از جميع معاصى توبه كردهام و ايمان به خالق زمين و آسمان و آفتاب و ماه و انس و
جان آوردهام».
نام کتاب : روضة الأنوار عباسى (در اخلاق و شيوه كشوردارى) نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 175