responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : روضة الأنوار عباسى (در اخلاق و شيوه كشوردارى) نویسنده : محقق سبزوارى    جلد : 1  صفحه : 162

مى‌گذشت او را تخويف مى‌كردند و از خود مى‌راندند، تا به خدمت حضرت امير المؤمنين على بن ابى طالب 7 آمدند. حضرت فرمود كه، «اى ثعلبه! ندانسته‌اى كه غيرت حقّ- سبحانه و تعالى- بر غازيان و مجاهدان از همه‌كس بيشتر است. اگر اين مهمّ تدارك پذيرد، جز به‌وسيله حضرت رسالت پناه صلّى اللّه عليه و اله نتواند بود.» ثعلبه بيامد و بر در حجره رسول صلّى اللّه عليه و اله ايستاده آواز داد كه، «المذنب المذنب.» حضرت رسالت [پناه‌] صلّى اللّه عليه و اله شرف اجازت ارزانى داشت و پرسيد كه، «اى ثعلبه! اين چه حال است؟» ثعلبه مضمون واقعه به عرض رسانيد. حضرت فرمود كه، «بزرگ گناهى كرده‌اى و عظيم خطايى از تو صادر شده. از پيش من برو و ملازم درگاه اللّه باش، تا چه فرمايد.»

ثعلبه بيرون آمد و روى به صحرا نهاد. دخترش، پيش راه گرفت كه، «اى پدر! دل و جانم بر تو مى‌سوزد و مى‌خواست كه ملازمت تو اختيار كنم، امّا چون حضرت پيغمبر تو را از پيش خود راند، محال است كه من ديگر به تو پيوندم.» ثعلبه خروش درگرفته به كوهستان درآمد و مى‌ناليد و در زمين مى‌غلتيد و مى‌گفت: «خدايا! همه‌كس از پيش خودم براندند و دست نااميدى بر من افشاندند. اى مونس بيكسان! اگر تو دست نگيرى، كه دست گيرد و اگر تو عذر درنپذيرى، كه درپذيرد؟» چند روزى در اين سوز و گداز به سر برد و شبى چند به گريه و نياز به پايان آورد. عاقبت، مبشّر عنايت الهى در رسيد و نماز عصرى بود كه آيه، كه در فصل سابق مذكور شد، جبرئيل فرود آورده، فرمود: «يا رسول اللّه! دوست مى‌گويد: چرا بندگان ما را مى‌رانى؟ درخواه تا بيامرزم». حضرت رسول صلّى اللّه عليه و اله على مرتضى را 7 با سلمان فارسى به طلب ثعلبه فرستاد، و شبانى ايشان را نشان داد كه شخصى شب به اين وادى مى‌آيد و در زير اين درخت مى‌نالد. ايشان صبر كردند تا نماز شام درآمد. ثعلبه بيامد و در زير آن درخت سجّاده نياز بگسترانيد و مناجات دلسوز آغاز نهاده كه، «الهى! از همه درها محرومم و از همه‌كس به سمت نامرادى موسوم. تو نيز اگر برانى رو به كه آرم و چاره كار خود از كجا چشم دارم.»

حضرت مرتضى على 7 گريان شد و ثعلبه نيز غريوان‌[1] گشت. پيش آمده، گفتند:

«البشارة البشارة! اى ثعلبه! مژده باد كه حق- سبحانه جلّ جلاله- تو را بيامرزيد و


[1] - فريادكنان، خروشان.

نام کتاب : روضة الأنوار عباسى (در اخلاق و شيوه كشوردارى) نویسنده : محقق سبزوارى    جلد : 1  صفحه : 162
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست