نام کتاب : روضة الأنوار عباسى (در اخلاق و شيوه كشوردارى) نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 15
حكم مىكند كه اعمال به صورت اسلامى و هدفمند و با تشكيلات و
منظم انجام گيرد.[1] با توجّه به مفاهيم مستفاد از
آيات قرآنى مىتوان امّت را زيربناى دولت اسلامى دانست.
اسلام دين امّت، جامعه و بشريت است و تأسيس امت و جامعه اسلامى يكى
از اهداف اسلام است. دين اجتماعى نمىتواند فاقد نظام سياسى و نظام حكومتى منبعث
از امّت و اجتماع باشد.[2] به همين
خاطر است كه پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و اله پس از آنكه شرايط و زمينه تأسيس
حكومت اسلامى را در مدينه فراهم كرد، با مهاجرت به مدينه رهبرى اين حكومت را نيز
عملا بر عهده گرفت. تأسيس هر حكومت و دولتى تنها پس از فراهم آمدن اساس و شرايط
ضرورى آن امكانپذير است و مهمترين اين اصول، وجود جامعه، سرزمين براى استقرار
حكومت، و حكومت و حاكميت است.[3] جامعه
موردنظر متشكل از مردم مدينه بود كه خود داوطلب برپايى حكومت اسلامى به رهبرى
محمّد صلّى اللّه عليه و اله در سرزمين خود شده بودند، و مدينه قرارگاه مطمئنى
براى استقرار حكومت نوپا بود.
حضرت رسول نيز با هجرت خود و تصدى كليه امور فصل نوى در تاريخ سياسى
اسلام گشود[4]. او
همانطور كه اساسا يك معلّم روحانى و مذهبى و در عين حال پيامبر بود، به همانگونه
نيز فرماندهى با قدرت و سياستمدارى مناسب با زمان خود بود.[5]
دكتر فيتز جرالد در تأييد پيوستگى ديانت و سياست در اسلام گويد:
«اسلام فقط يك دين نيست، بلكه يك نظام سياسى هم هست.» و نلّينوى ايتاليايى، كه با
او همسخن است، چنين آورد: «محمّد صلّى اللّه عليه و اله همزمان دين و دولت را با
هم بنياد نهاد.» توماس آرنولد نيز از نبى اكرم صلّى اللّه عليه و اله به عنوان «هم
رئيس دينى و هم رئيس دولت و حكومت» ياد كرده، و دكتر شاخت نظر خود را در اين باب
اينگونه اعلام مىكند: «بيشتر نظريات دينى در اسلام نظير آراء قانونى و سياسى
است. در يك جمله آنكه اسلام يك نظام كامل فرهنگى
[1] - خامنهاى، سيد محمد، مقدمه بر ويژگيهاى ايدئولوژى
اسلامى، ص 20.