نام کتاب : روضة الأنوار عباسى (در اخلاق و شيوه كشوردارى) نویسنده : محقق سبزوارى جلد : 1 صفحه : 11
مقدّمه مصحّح
بسم اللّه الرحمن الرحيم در باب مبدأ تشكيل اجتماعات انسانى نظرات
گوناگونى از سوى انديشمندان بيان شده است. از جمله آنكه برخى، انسان را در زمره
حيوانات اجتماعى شمرده، طبعا او را متمايل به زندگى در ميان گروه دانستهاند؛ هرچند
در سبب اين حسّ اجتماعى زيستن او، براساس آفرينش در طبيعت انسان و يا به دليل
عادت، آراء متفاوتى ابراز كردهاند.[1] عدّهاى
ديگر معتقدند انسان بالطّبع مدنى نيست و به اجتماع رغبت ندارد، بلكه موجودى است
گوشهگير و انزواطلب كه تنها تحت فشار اوضاع و احوال به زندگى اجتماعى روى
مىآورد.[2] به هر
تقدير، تا آنجا كه از مطالعه تاريخ بشر بر روى زمين بر مىآيد حكايت از حيات گروهى
و اجتماعى انسان و تلاش توأم با تعاون براى تأمين و تحصيل نيازهاى مادى و معنوى
خود بوده است. در جريان زندگى جمعى قضايايى رخ مىدهد كه ميان خواست و منافع افراد
با يكديگر و يا فرد با جامعه ناسازگارى بروز مىكند. ضرورت وجود يك نظام اجتماعى و
سلسله قوانين و مقرّراتى مناسب براى سامان بخشيدن به روابط انسانها، بازداشتن آنان
از تجاوز به حقوق يكديگر و مساعد ساختن شرايط براى بهرهمندى آنان از مزاياى
اجتماعى از همينجا نشأت گرفته است، تا آنجا كه حتّى در ميان جوامع ابتدايى و غير
متمدن، گونههايى سطحى و بدوى از نظام اجتماعى و حاكميت مقرّراتى مقبول همگان وجود
داشته است. منتهى در اين نوع جامعهها قوانين و مقرّرات در زىّ عادات و آداب و
رسوم خاصّ قومى، كه به تدريج شكل گرفته و يا حتّى ممكن بوده ناشى از ارادههاى
زورگويانى براى تسلّط بر اجتماع