نام کتاب : سيره پيامبر اكرم با نگاهى به قرآن كريم نویسنده : قرائتى، محسن جلد : 1 صفحه : 27
ماندند و به برخى هواداران خود فرمان هجرت
به حبشه را صادر فرمودند و به هنگام هجرت به مدينه نيز اول مسلمانان را فرستادند و
بعد خودشان هجرت نمودند.
مشورت با مردم
در كارهايى كه از طرف خدا فرمان مخصوصى صادر نشده و كار به خود امت
واگذار شده بود، گاه و بيگاه پيامبر با مردم مشورت مىكرد و حتى در مواردى رأى
ديگران را بر نظر خود مقدّم مىداشت. در جنگ احد پيامبر 6
شورايى تشكيل داد ودرباره اينكه براى جنگيدن از مدينه بيرون بروند يا در مدينه
سنگر بگيرند مشورت نمود. نظر شخص پيامبر 6 و عدّهاى ديگر
سنگربندى در مدينه بود. ولى اكثر جوانهايى كه از ياران پيامبر بودند به بيرون
رفتن از مدينه تمايل نشان دادند و گفتند: يا رسولاللّه 6 ما
تابع شما هستيم ولى چون از ما نظر خواستيد عقيده ما بيرون رفتن است.
در اينجا پيامبر 6 رأى جوانان پرشور و مؤمن را بر
رأى ديگران و حتى بر رأى خود مقدّم داشت و سلاح برداشت و عازم جبهه نبرد شد. جالب
اين كه فرمان «وشاورهم فى الامر»[1] پس از
شكست احد نازل شد و با اينكه به خاطر عمل به طرح اصحاب، مسلمانان در جنگ احد شكست
خوردند ولى خداوند فرمان مىدهد: باز هم با آنان مشورت كن.[2]
البته تصميمگيرى نهايى با رهبر است. زيرا قرآن در پايان همين آيه به پيامبر 6 مىگويد: «فاذا عزمت فتوكّل على اللّه» هرگاه تصميم گرفتى بر خدا
توكّل كن و كار را شروع كن.[3]
همگام با ياران
در سفرى كه رسولخدا 6 با اصحاب داشتند، هنگام
تهيّه غذا هر يك از آنان كارى را قبول كردند، پيامبر 6 هم هيزم
جمع كردن را بر عهده گرفت و هرچه اصحاب خواستند از كار پيامبر 6
جلوگيرى نمايند نپذيرفت.
در مورد ديگرى كه پيامبر 6 از شتر پياده شدند و
براى بستن آن به گوشهاى مىرفتند اصحاب آمدند تا شتر را از پيامبر 6 بگيرند و افسار آن را ببندند اما پيامبر نپذيرفت و
[1] - سوره آل عمران، آيه 159. بنگريد به: تفسيرنمونه،
ج 3، ص 142