و زمانى كه شب
نوبت خوابيدن پيش او باشد نمىتواند شب خود را به ديگرى بخشيد مگر به رضاى شوهر، و
اگر ببخشد رجوع مىتواند كرد در آن پيش از تمام شدن آن شب. و جايز نيست [2] كه در
عوض شب خوابيدن چيزى از شوهر بگيرد، پس اگر چيزى گرفته باشد ردّ كند.
و در شبى كه
نوبت خوابيدن پيش زنى باشد به ديدن زن ديگر نمىتواند رفت مگر بهواسطه عيادت آن
زن. و اگر تمام شب آنجا باشد براى زنِ صاحب نوبت شب ديگر قضا كند. [3]
وواجب در شب
خوابيدن پيش زن آناست كه نزديك او بخوابد، امّا دخول كردن زن لازم نيست مگر در
چهار ماه يك نوبت. و اگر در شب خوابيدن پيش زنان برايشان ظلم كند واجب است كه جهت
ايشان قضا كند بهقدر آنچه پيش ايشان نخوابيده باشد.
و مخيّر است
شوهر در خوابيدن شب پيش زنان به آنكه بهخانه ايشان رود يا ايشان را به خانه خود
طلبد. و كسىكه بهواسطه مانعى شب پيش زنان نتواند خوابيد- چون پاسبانان و
شبگردان- روز ايشان به جاى شب ايشان است. [4]
فصل دوم در
بيان رنجشى كه ميان شوهر و زن بهم رسد:
بدانكه اگر
ميانه ايشان كدورتى بهم رسد، پس اگر سركشى از طرف زن باشد- چنانچه از اطاعت مرد
بيرون رفته باشد به آنكه هر گاه شوهر را ببيند روى درهم كشد يا عادت خود را نسبت
به او تغيير دهد- بايد كه شوهر نصيحت او كند، و اگر نصيحت كردن فايده ندهد در شب
خوابيدن پشت خود را به جانب او كند، و اگر آن نيز فايده نكند از او كناره جويد و
در جامه خواب ديگر بخوابد، و اگر آن نيز فايده نكند او را
______________________________
[1]
اظهر عدم وجوب است. (نخجوانى)
[2] عدم جواز
معلوم نيست و اگر به مصالحه گرفته باشد ردّ لازم نيست. (نخجوانى، يزدى)