دوم: پيراهنى
را كه به جهت ميّت قطع كنند آستين گذاشتن. امّا اگر ميّت را در پيراهن خودش كفن
كنند آستين داشتن آن پيراهن مكروه نيست، امّا مكروه است كه تكمه داشته باشد [1].
سوم: ريسمانى
كه كفن را به آن مىدوزند به آب دهن تر ساختن [2].
چهارم: كفن را
بُخُور كردن.
پنجم: در كتان
كفن كردن.
ششم: در قصب
مثل قطنى [3] و غير آن كفن كردن.
هفتم: به سياهى
چيزى در كفن نوشتن.
هشتم: كافور در
چشم و گوش ميّت گذاشتن.
و بدان كه اگر
زن آبستن باشد و بميرد و فرزندى كه در شكم دارد زنده باشد واجب است كه شكم او را
از جانب چپ او بدرند و فرزند او را بيرون آورند، و شكم او را بدوزند. و اگر فرزند
در شكم بميرد و مادر زنده باشد و نتوان درست بيرون آوردن، زنى دست به شكم او بَرَد
و طفل را پاره كند و بيرون آورد، پس اگر طفل چهارماهه باشد او را بهطريق مقرّر سه
غسل دهند، و در سه پارچه [4] بهدستورى كه گذشت كفن كنند و دفن نمايند. و اگر كمتر
از چهار ماهه باشد در لتّه پيچند و بىغسل دفن نمايند.
فصل آنچه
متعلّق به ميّت است از وقتى كه از كفن كردن او فارغ شوند تا وقتى كه او را به خاك
سپارند
______________________________
[1]
بلكه مستحبّ است قطع تكمه او، بلكه احوط است. (خراسانى)
[2] تركتر
ساختن ريسمان را به آب دهن نمايند رجاءً. (خراسانى)
[3] بنابر
ادّعاء بعضى فضلا «قطنى» اسم بلدى است در فارس و «قصب» اسمجامهاست منسوب به آنجا
شبيه به بُرد. (نخجوانى)