و در تيمّم اوّل نيّت چنين كند كه: تيمّم مىدهم اين ميّت را عوض آب سدر
واجب تقرّب [1] بهخدا، و در نيّت تيمّم دوم بهجاى «عوض آب سدر» «آب كافور»
بگويد، و در تيمّم سوم عوض «آب خالى» آورد، و مقارن نيّت دو كف دست خود را برخاك
زند و پيشانى ميّت را به آن مسح كند و نوبت ديگر [2] هر دو كف را بر خاك زند و پشت
كف دست راست او را مسح كند [3] و بعد از آن پشت كف دست چپ او را.
نهمآنكه: آب
غسل طاهر باشد.
دهمآنكه: آب
غسل مضاف نباشد.
يازدهمآنكه:
آب غصبى نباشد.
دوازدهمآنكه:
زمين و تخته [4] كه در آن غسل مىدهند غصبى نباشد.
و امّا آن
پانزده امر كه سنّت است:
اوّل: چون
خواهند كه ميّت را غسل دهند يقه پيراهن او را تا زهار[1] بدرند [5] امّا به رخصتوارث
[6] اگر بالغ و عاقل باشد، و اگر طفل يا مجنون باشد دريدن پيراهن جايز نيست.
______________________________
*
و تيمّم ديگر عوض مجموع نيز دهند. (كوهكمرهاى)
* احوط اين
است كه اوّل يك تيمّم بدهند [به قصد] بدليّت از هر سه غسل بعد از آن بدل هر غسلى
يك تيمّم بدهند. (نخجوانى)
* و احوط اين
است كه يك تيمّم ديگر بدهند به قصد بدليّت از هر سه غسل. (يزدى)
[1]- قصد
قربت كافى است، هرچند احوط قصد وجوب است نيز. (كوهكمرهاى)
[2] نوبت
ديگر لازم نيست، بلكه يك دفعه زدن از براى مسح پيشانى و دستهاى ميّت كافىاست.
(كوهكمرهاى).
* اقوى كفايت
يك دفعه زدن است از براى مسح پيشانى و دستهاى او. (يزدى)
[3] احوط مسح
پشت دستِ راست و چپ است مثل تيمّم حىّ. (تويسركانى)
[4] ذكر غصبى
نبودن فضائى كه در آن غسل ميدهند اهمّ بود. (صدر)
* و هم چنين
فضا و ظرف آب و محلّ ريختن آب غسل. (نخجوانى، يزدى)
[5] اگر
توقّف داشته باشد كشيدن آن از زير بر دراندن. (خراسانى)