بدانكه غصب،
گرفتنِ مال غير است از روى تعدّى و غلبه، پس اگر كسى را از مالش منع كنند و متصرّف
آن نشوند او را غاصب نمىگويند.
و تصرّف [1] در
آنچه قابل نقل باشد نقل كردن آن است، و در چاروا سوار شدن بر او، و در فرش نشستن
بر آن، و در عقار[1]
دخول نمودن در آن، و در خانه دخول در آن و بيرون كردن صاحب خانه كافيست. [2]
و غصب كردن
حرام است به حسب عقل و كتاب و حديث و اجماع، و تصرّف كردن غاصب در آن مال حرام است
سواى ردّ كردن به صاحبش، چه ردّ آن واجب است اگرچه متعذّر باشد [3] چون چوب در
عمارت و لوح در كشتى و اگرچه محتاج به ويران
______________________________
[1]-
مناط استيلاء و تحت يد در آوردن است كه به حسب مقامات مختلف مىشود. (دهكردى،
يزدى)
[2] غصب
استيلاء و در تحت يد تسلّط در آوردن مال غير است عمداً و عدواناً، سوار شدن و نشدن
و امثال آن ميزان نيست. (صدر)
[3] يعنى
صعوبت داشته باشد. (دهكردى، يزدى)
[1] عقار: سراى و زمين، خواه داراى بنا باشد يا نباشد.