نام کتاب : تبيين و نقد نظريه ماده و صورت در فلسفه اسلامى و مقايسه آن با فيزيك كوانتوم نویسنده : مصطفوى، نفيسه جلد : 1 صفحه : 142
به هيچ وجه مقابل خود (انفصال) را نمىپذيرد
و همچنين خودش را، و انفصال، جسم را بهكلى معدوم نمىكند بنابراين جسم چون فصل و
وصل را قبول مىكند پس چيزى كه در دو حالت مختلف باقى مىماند در او وجود دارد.
شرح استاد مطهرى بر برهان فصل و وصل
واژه اتصال در عرف، درمورد اتصال ميان دو شىء بهكار مىرود و لذا
مفهومى قياسى و اضافى است. در رياضيات كمياتى همچون خط، سطح و حجم كه اجزاى ان
پيوسته هستند، بهعنوان فصل بهكار مىروند.
اتصال در فلسفه، ذاتى شىء و به معناى سهبعدى بودن آن است كه اتصال
جوهرى نام دارد.
مقدمه اول: اين مقدمه كه در برهان
تسريع نشده اين است كه شىء اتصال يا امتدادى مبهم بهنام صورت جسميه دارد.
برهان فصل و وصل مبتنى بر قبول پيوستگى جسم طبيعى محسوس است.[1] ارسطو، بوعلىسينا و حتى ملاصدرا
جسم را جوهر واحد متصل مىدانند؛ لذا پيش از اين برهان در همين مقاله از الهيات
شفاء، ابنسينا، نظرية ذيمقراطيس (دموكرتيوس) را مبنى بر اينكه جسم شامل ذرات
غيرقابل شكست و داراى ابعاد (ذرات صغار صلبه) مىدانست با برهان رد