نام کتاب : ترجمه و متن اسرار النقطه يا توحيد مكاشفان نویسنده : همدانى، على بن شهاب الدين جلد : 1 صفحه : 8
نمىدانند، و چون آن رازها را به زبان
آورند، جز اهل عزت حق، آن را انكار نمىورزند، خداوند ما و شما را از كسانى قرار
دهد كه بر درجات وفا پايدارند و به حقيقت صفا و پاكى برقرار، و به حقايق رازها و
اسرار الهى متحقق، و از پرتگاههاى ستيز و انكار- به فضل و كرم او- دور و بركنار
باشند، كه او به بندگان خويش نزديك و درخواستشان را پذيراست.
[در اينكه نقطه تعبيرى است از سرّ هويّت غيبى مطلق]
8 بدان كه- خداوند باطن تو را به حقايق وصال متحقق سازد و از شراب انس
و همدمى خويشش در شبانگاهان و بامدادان بچشاند- نقطه در عالم نگارش عبارت (نماينده
و تعبير) است از سرّ هويّت غيبى مطلق[1]، و آن
[1] - غيب مطلق و هويت غيبى عبارت از ذات حق تعالى به
اعتبار لا تعين است، يعنى: سرّ ذات و كنه و حقيقت ذات، كه جز خداوند هيچ كس آن را
نمىداند، از اين روى از اغيار و خرد و بينش همگان مصون و پنهان است.
اصولا بايد دانست كه باطن بودن حق
تعالى به اعتبار نسبت احديت او، و ظاهر بودنش به حسب نسبت واحديت اوست، يعنى: كاين
بالذات است و در ازل الازال- بيرون از وعاء زمان و دهر و سرمد و ازل- كه هنوز نه
خلقى بود و نه اسمى و نه رسمى و نه اسم فعلى و نه رسم اوليتى و نه آخريتى، در غيب
هويت خويش بود. و هنوز هم در همان غيب هويت خويش هست- الان كماكان- زيرا تمام اين
نسبتها به اعتبار غير ملاحظه مىگردد، يعنى عقل چون وجود حق را با ممكنات حادثه
ملاحظه مىكند، اعتبار غيبيّت و شهود و اوّليّت و آخريّت و ظاهريت و باطنيّت
مىكند، و همه اين نسبتها و اعتبارات عقلى- حتى احديت و واحديت- در تحت سطوت
احديت ذات مخفى و مستهلكاند، لذا معصوم 7 تعبير به: كان الله و لم يكن
معه شئى، يعنى خدا بود و با او هيچ چيز نبود، كرده است، و اين نبودن به اين معنى
نيست كه مثلا اكنون هست، بلكه:
الان كماكان، يعنى: حال هم چيزى
در جنب وجود او وجود ندارد، زيرا وجودات ممكنات، وجودات مجازى و اشراقى و از باب
اضافه هستند.
سألتُ حبيبى
الوصلَ منه دُعابَةً
و أعْلَمُ
أنَّ الوصل ليس يكونُ
فمَاسَ دلالًا
و ابتهاجاً و قال لى
برفقٍ مجيباً(
ما سألتَ يَهُونُ)
نام کتاب : ترجمه و متن اسرار النقطه يا توحيد مكاشفان نویسنده : همدانى، على بن شهاب الدين جلد : 1 صفحه : 8