- مفضل بن عمر از امام صادق- 7- روايت كرده است كه فرمود:
390- حدّثنى ابى عن ابيه 7 انّ الحسن بن علىّ عليهما السّلام كان اعبد النّاس في زمانه و
ازهدهم و افضلهم، و كان اذا حجّ حجّ ماشيا و ربّما مشى حافيا، و كان اذا ذكر الموت
بكى، و اذا ذكر البعث و النّشور بكى، و اذا ذكر المرور على الصّراط بكى، و اذا ذكر
العرض على اللَّه شهق شهقة يغشى عليه منها، و كان اذا قام في صلاته ترتعد فرائصه
بين يدى ربّه عزّ و جلّ و كان اذا ذكر الجنّة و النّار اضطرب اضطراب السّليم، و
سأل اللَّه الجنّة، و تعوّذ باللَّه من النّار»
. يعنى: «پدرم از پدرش روايت كرده است كه فرمود: امام حسن بن على-
عليهما السّلام- عابدترين و زاهدترين و فاضلترين مردم در روزگار خود بود، اگر به
حج مىرفت با پاى پياده و چه بسا با پاى برهنه مىرفت.
هر گاه به ياد مرگ مىافتاد، گريه مىكرد، وقتى برانگيخته شدن در
قيامت را به ياد مىآورد، گريه مىكرد، به ياد گذشتن بر صراط كه مىافتاد، گريه
مىكرد و آنگاه كه به ياد عرضه اعمال در برابر ذات اقدس الهى مىافتاد، نعرهاى
مىزد و خاموش مىشد. وقتى در برابر پروردگار عزيز و جليلش به نماز مىايستاد،
گوشتهاى دو پهلويش مىلرزيد. و هر وقت بهشت و جهنم را ياد مىكرد مانند انسان
مارگزيده، به اضطراب مىآمد، از خدا آرزوى بهشت مىكرد و از جهنم به او پناه
مىبرد».
هشتم
- عايشه گويد:
رسول خدا- 6- با ما سخن مىگفت و ما با
او حرف مىزديم، اما همين كه وقت نماز فرا مىرسيد، گويا نه او ما را مىشناسد و
نه ما او را.
وقتى مقرّبين در درگاه الهى و انبيا و مرسلين اين گونه هراس در دل
داشته باشند، امثال ما كه غرق در گناهيم و عيوب، ما را فرا گرفته چه بايد بكنيم؟
ز- ادب ديگر اين است كه از خدا چيز حرام يا قطع رحم درخواست نكند.
ح- چيزى كه متضمّن قلّت حيا و بىادبى باشد، از خداوند نخواهد.