responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : اخلاق اسلامى نویسنده : يوسفيان، نعمت الله؛ الهامي نيا، علي اصغر    جلد : 3  صفحه : 137

روزى در حين اين اهانت، فرزند متوكل به نام منتصر كه درمجلس بود، خشمگين شد و رو به پدر كرد و گفت: اين شخص كه دلقك او را مسخره مى‌كند و شما مى‌خنديد، پسر عموى توست و مابه او افتخار مى كنيم. متوكل ناراحت شد و شعرى را كه ناسزاى به پسرش بود خواند و به نوازندگان دستور داد كه بنوازند و دلقك به كار خود ادامه دهد.

فرزند كينه پدر را به دل گرفت و با استادش احمدبن عصيد پيرامون كشتن پدر مشورت كرد. استاد گفت: كشتن چنين شخصى واجب است. ولى شخصى كه پدرش را بكشد جوانمرگ مى‌شود. منتصر به چند نفر از غلامان خود دستور داد كه در مجلس شراب، بر سر پدرش بريزند و او را بكشند. آنها نيز دستو راو را اجرا كردند و متوكل را كشتند، ولى منتصر هم بيش ازشش ماه زنده نماند.[1]

فرمان خدا يا دستور پدر ومادر؟

با همه تشويقها و تأكيدهايى كه نسبت به پيروى از امر پدر ومادر واجتناب از رنجش آنان بيان شد، بايد توجه داشت كه اينها در حالى است كه خواسته يا دستور پدر ومادر، مخالف احكام و دستورات الهى نباشد و گرنه وظيفه آن است كه فرمان الهى را مقدم بداريم.

قرآن كريم دراين باره مى‌فرمايد:

«وَانْ جاهَداكَ عَلى انْ تُشْرِكَ بى مالَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما وَصاحِبْهُما فِى الدُّنْيا مَعْرُوفاً»[2]

اگر پدر ومادر ترا بر شرك به خدا كه آنرا حق نميدانى وادار كنند، دراين صورت ديگرفرمان آنها را اطاعت مكن ليكن در دنيا با آنها بخوبى رفتار كن.

حضرت على عليه‌السلام دراين باره فرمود:


[1] - تتمة المنتهى، ص 322 و 330

[2] - لقمان، آيه 15

نام کتاب : اخلاق اسلامى نویسنده : يوسفيان، نعمت الله؛ الهامي نيا، علي اصغر    جلد : 3  صفحه : 137
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست