غيبى و مانند آن) طورى آنان رادگرگون، و
مشتاق فضايل انسانى، كمال معنوى و قرب الهى كرده كه به آسانى فرمانبردار فرمانهاى
الهى و بزرگان دين مىشوند. ريشه اين فضايل در روح انسان به امانت نهاده شده و در
اخلاق و رفتار او تجلّى مىيابد.
ايمان، سبب پيدايش صفات اخلاقى و پايدارى آن در فرد و اجتماع مىشود
و آثار بسيار مهمّى در سعادت انسان دارد. اينك بعضى از آن آثار را بيان مىكنيم:
الف- احساس عشق و دلگرمى:
كسى كه ايمان به خدا دارد و مىداند تمام كارهايش زير نظر است و هيچ
عملى از او نابود نمىشود و خدا با قيمت بهشت و رضوان، خريدار تلاش اوست و حتى
گاهى بدون تلاش و تنها به خاطر حُسن نيّت انسان، اجر و پاداش مرحمت مىكند؛ چنين
شخصى، در راه كسب فضايل و رسيدن به سعادت و رضاى خدا، با عشق و دلگرمى، زندگى
مىكند و از اين همه تلاش و كوشش، احساس لذّت مىكند.[3]