7. صفاتى كه بيانگر آرايش طبيعى و متعادل نفس است و نقش بازدارندگى را
ايفا مىكند؛ مانند سكون و وقار، عفت، حيا و ....
نسبت به جايگاه هر يك از اين گروهها در ساختار اخلاق اسلامى مىتوان
گفت كه جهتگيرى انسان نسبت به مبدأ و معاد، ناشى از ايمان او است و ساير جهتگيرىهاى
نفسانى از جمله موضع او نسبت به خود، ديگران، مواهب طبيعى، آينده و وضعيت مطلوب
نفس با توجه به جهتگيرى نفس نسبت به آغاز و انجام عالم شكل مىگيرد.
ساختار صفات نفسانى هدايتگر و عمل كننده
صفت نفسانى هدايتگر
صفت نفسانى عمل كننده
جهتگيرى نفس
نسبت به مبدأ
جهتگيرى نفس
نسبت به معاد
جهتگيرى نفس
نسبت به خويشتن
جهتگيرى نفس
نسبت به آينده
جهتگيرى نفس نسبت
به مواهب دنيوى
جهتگيرى نفس
نسبت به ديگران
جهتگيرى
بازدارنده نفس
الف. جهتگيرى نفس نسبت به خداوند
بخشى از صفات نفسانى كه رابطه مطلوب و جهتگيرى درونى آدمى را با
خداوند رقم مىزنند، به شرح زيرند:
1. محبت خداوند
بدون شك جاذبهها و دافعههاى انسان تحت تأثير محبتها و نفرتهاى او
شكل مىگيرد.
آدمى در حالى كه محبت و عشق مىورزد، احساس لذت و خوشبختى مىكند و
در هنگامى كه در حال كراهت و نفرت است، احساس گرفتگى و درد و رنج دارد. شايد به
همين دليل است كه برخى از حكيمان بزرگ و فيلسوفان اخلاق غايت انسان و هدف اخلاق را
سعادتمندى، يعنى زندگى لذت بخش و بدون درد و رنج دانستهاند و تحقق اين هدف را فقط
در سايه زندگى محبتآميز و بهخصوص مرحله عالى آن يعنى حيات عاشقانه ميسّر
مىدانند. مىتوان