رفتارى، جلوهگاه اسماء و صفات الهى گردد؛
تا در حالىكه همه جهان طبيعى و بىاراده به تسبيح جمال و جلال خداوندى مشغولاند،
انسان با اختيار و آزادى خويش، مقرّبترين، گوياترين و كاملترين مظهر الهى باشد.
3. فلسفه اخلاق
در حوزه مطالعات اخلاقى پيش از اينكه به تعيين مصاديق صفات و اعمال
خوب و بد و معرفى راههاى تحصيل يا دورى از آنها بپردازيم، پارهاى سؤالات بنيادين
مطرحاند كه بر ديگر مباحث اخلاقى تقدم دارند و عمدتاً ماهيت عقلانى دارند. برخى
از اين سؤالات، به قرار زير است:
- مفهوم واژهها و عناوين «خوب» و «بد» چيست؟
- ماهيت و حقيقت مفاهيم اخلاقى چگونه است؟
- زبان قضاياى اخلاقى، انشايى است يا اخبارى؟
- منشأ و ملاك صدق و كذب قضاياى اخلاقى چيست؟
- ملاك و معيار كلى براى خوبى يا بدى يك صفت يا رفتار كدام است؟
- آيا قضاياى اخلاقى مطلق (جهانى و جاودانه) اند، يا نسبى (سرزمينى و
موقّت)؟
- شرايط و حوزه مسئوليت اخلاقى چيست؟
آن بخش از پژوهشها و بررسىهاى اخلاقى كه عهدهدار پاسخگويى به اين
گونه پرسشهاى پيشين و بنياديناند، «فلسفه اخلاق» ناميده مىشود؛ اگرچه ماهيت
مباحث آن بهحتم و همواره عقلى نيست و بهويژه در مكاتب جديد فلسفه اخلاق از برخى
مباحث ادبى و زبانشناختى (همانند پرسش اول) نيز گفتوگو مىشود.[1]
4. تربيت اخلاقى
تربيت در لغت بهمعناى «پرورشدادن استعدادهاى شى» است. اين استعدادها
ممكن است، فيزيكى و مادى، علمى و عقلانى و يا استعدادهاى اخلاقى باشند.
مراد از تربيت اخلاقى، چگونگى بهكارگيرى و پرورش استعدادها و قواى
درونى، براى توسعه و تثبيت صفات و رفتارهاى پسنديده اخلاقى و نيل به فضائل عالى
اخلاقى و دورى از
[1] - حتى بعضى از پيشگامان اين مكاتب، از جمله ج. ا.
مور، فلسفه اخلاق را شعبهاى از فلسفه و منحصر در مباحث ادبى و زبانشناختى( تحليل
فلسفى) دانستهاند.( ر. ك: پاپكين و استرول: كليات فلسفه، ترجمه سيّدجلالالدين
مجتبوى، ص 64- 69)