responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : احاديث و قصص مثنوى نویسنده : فروزانفر، بديع الزمان    جلد : 1  صفحه : 419

[يا رب از تو هم ثناى تو سزد]

712-

«جز كه لا احصى نگويد او ز جان‌

كز شمار و حد برون است اين بيان‌

اشاره است به حديث مذكور در ذيل شماره (17).

[ص 143 احاديث مثنوى‌]

[ «رفت ذو القرنين سوى كوى قاف»]

713-

«رفت ذو القرنين سوى كوه قاف‌

ديد او را كز زمرّد بود صاف‌

مأخذ آن روايت ذيل است:

قَالَ وَهَبٌ انَّ ذَا الْقَرْنَيْن اتَى الَى جَبَل قَافٍ فَرَأَى حَوْلَهُ جبَالًا صغَاراً فَقَالَ لَهُ مَنْ انْتَ قَالَ انَا قَافٌ قَالَ فَاخْبرْنى مَا هَذه الْجبَال الَّتى حَوْلَكَ فَقَالَ هىَ عُرُوقى فَاذَا ارَادَ اللَّهَ انْ يُزَلْزلَ ارْضاً امَرَنى فَحَرَّكْتُ عرْقاً منْ عُرُوقى فَتَزَلْزَلَ الارْضُ الْمُتَّصلَةُ به فَقَالَ يَا قَافُ اخْبرْنى بشَيْ‌ءٍ منْ عَظَمَة اللَّه تَعَالَى فَقَالَ انَّ شَأْنَ رَبِّنَا لَعَظيمٌ تَقْصُرُ عَنْهُ الصِّفَاتُ وَ تَنْقَضى دُونَهُ الاوهَامُ قَالَ فَاخْبرْنى بادْنَى مَا يُوصَفُ منْهَا قَالَ انَّ وَرَائى ارْضاً لمَسيرَة خَمْسَمائَة عَامٍ منْ جبَال ثَلْجٍ يَحْطُمُ بَعْضُهَا بَعْضاً وَ منْ وَراء ذَلكَ جبالٌ منَ الْبَرْد مثْلُهَا لَوْ لا ذَلكَ الثَّلْجُ وَ الْبَرْدُ لَاحْتَرَقَت الدُّنْيَا منْ حَرِّ جَهَنَّمَ‌[1].

قصص الانبياء ثعلبى، ص 5- نيز رجوع كنيد به: تفسير ابو الفتوح، ج 5، ص 132 [ص 153 قصص مثنوى‌]


[1] - از وهب چنين نقل شده كه وقتى ذو القرنين به كوه قاف رسيد و كوههاى كوچك اطرافش را ديد( و مقايسه كرد) پرسيد تو كيستى؟ گفت من كوه قافم.

پرسيد كوههاى اطرافت چيست؟ گفت اينها رگ و ريشه‌هاى من هستند. وقتى خداوند اراده كند زمينى را بلرزاند به من فرمان مى‌دهد. و من يكى از اين رگها را تكان مى‌دهم. در نتيجه زمين متصل به آن دچار زلزله مى‌شود. پرسيد اى كوه قاف، نمونه‌اى از عظمت الهى را برايم بگو. گفت شأن و عظمت الهى بالاتر از آن است كه قابل توصيف باشد. و جز آن هر چه هست وهم و خيال است. پرسيد كوچك‌ترين آنها را كه به وصف مى‌آيد بگو. گفت پشت سر من زمينى است با فاصله پانصد سال راه، با كوههايى پر از برف، كه روى هم متراكم شده‌اند. و پشت آن را نيز كوههاى از يخ فرا گرفته است. اگر اين كوههاى برف و يخ نبود جهنم، دنيا را به آتش مى‌كشيد.

نام کتاب : احاديث و قصص مثنوى نویسنده : فروزانفر، بديع الزمان    جلد : 1  صفحه : 419
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست