responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : احاديث و قصص مثنوى نویسنده : فروزانفر، بديع الزمان    جلد : 1  صفحه : 265

اشاره به حديثى است كه در ذيل شماره (377) نقل شده است. [1] [ص 76 احاديث مثنوى‌]

[فيل و كوران را فراوان قصّه‌هاست‌]

415-

«پيل اندر خانه تاريك بود

عَرضه را آورده بودندش هنود

مأخذ آن روايت ذيل است:

سَمعتُ ابَا سُلَيمَانَ يَقُولُ: قَالَ افلَاطُنُ: انَّ الحَقَّ لَم يُصبهُ النَّاسُ فى كُلِّ وُجُوهه وَ لَا أَخطَئُوهُ فى كُلِّ وُجُوهه؛ بَل اصَابَ منهُ كُلُّ انسَانٍ جهَةً. قَالَ وَ مثَالُ ذَلكَ عُميَانٌ انطَلَقُوا الَى فيلٍ وَ اخَذَ كُلُّ وَاحدٍ منهُم جَارحَةً منهُ فَجَسَّتهَا بيَده وَ مَثَّلَهَا فى نَفسه، فَاخبَرَ الَّذي مَسَّ الرَّجُلُ انَّ خلقَةَ الفيل طَويلَةٌ مُدَوَّرَةٌ شَبيهَةٌ باصل الشَّجَرَة وَ جذع النَّخلَة؛ وَ اخبَرَ الَّذي مَسَّ الظَّهرَ انَّ خلقَتَهُ شَبيهَةٌ بالهَضبَة العَاليَة وَ الرَّابيَة المُرتَفَعَة، وَ اخبَرَ الَّذي مَسَّ اذُنَهُ انَّهُ مُنبَسطٌ دَقيقٌ يَطويه وَ يَنشُرُهُ. فَكُلُّ وَاحدٍ منهُم قَد ادَّى بَعضَ مَا ادرَكَ، وَ كُلُّ ما يُكَذِّبُ صَاحبَهُ وَ يَدَّعى عَلَيه الخَطَأَ وَ الغَلَطَ وَ الجَهلَ فيمَا يَصفُهُ من خَلق الفيل، فَانظُر الَى الصِّدق كَيفَ جَمَعَهُم وَ انظُر الَى الكذب وَ الخَطَأ كَيفَ دَخَلَ عَلَيهم حَتّى فَرَّقَهُم‌[1].

مقابسات ابو حيان توحيدى، طبع مصر، 259 و اين مثل را غزالى در احياء العلوم، ج 4، ص 6 و نيز در كتاب كيمياى سعادت نقل مى‌كند و ما آن را از كيمياى سعادت نقل مى‌كنيم:

بيشتر خلاف در ميان خلق چنين است كه هر يكى از وجهى راست گفته باشد. و ليكن بعضى بينند و پندارند كه همه ديده‌اند. و مثال ايشان چون گروه نابينا بود كه بشنوند كه در شهر ايشان پيل آمده است. بروند تا آن را بشناسند. پس پندارند كه وى را به دست توانند شناخت و دست برسانند (و به دست بپرماسند. ظ). يكى را دست به گوش آيد و يكى را بر پاى و يكى را بر دندان. و چون به ديگر نابينايان رسند وصف آن از ايشان پرسند. آن كه دست بر پاى نهاده بود گويد پيل مانند ستون است. و آن كه بر دندان نهاده گويد مانند عمودى است. و آن كه بر گوش نهاده گويد مانند گليمى است آن همه راست گويند از وجهى و هم خطا كرده‌اند از آن وجه كه پندارند جمله پيل را دريافته‌اند.

و در عجايب نامه اين تمثيل بدين صورت آمده است:

گويند جماعتى پشه برفتند تا فيل را ببينند. يكى بر روى ننست و يكى بر پاى و ديگرى بر خرطوم وى. چون باز آمدند يكى گفت پيل به عمودى ماند زيرا كه بر پاى وى‌

______________________________ [1] مقصود اين روايت است:

تَنَامُ عَينَاىَ وَ لَا يَنَامُ قَلبِي (1).

مصباح الشريعة ص 44 و مستدرك الوسائل ج 5 ص 123 باب 35 و مسند احمد، ج 1، ص 220، جامع صغير، ج 1، ص 321، كنوز الحقائق، ص 52 و با تفاوت اندك بخارى، ج 2، ص 175.

إِنَّ عَيْنَيَّ تَنَامَانِ وَ لَا يَنَامُ قَلْبِي (2).

رجال كشى ص 29 و بحار الأنوار ج 64 ص 253 و مسلم، ج 2، ص 166، كنوز الحقائق، ص 170

إِنَّا مَعَاشَرَ الْأَنبِيَاءِ تَنَامُ عُيُونُنَا وَ لا تَنَامُ قُلُوبُنَا. (3)

بصائر الدرجات ص 420 جامع صغير، ج 1، ص 100 [ص 69 احاديث مثنوى‌] (1) (پيامبر 6 فرمود: چشمانم مى‌خوابند در حالى كه قلبم همچنان بيدار است.

(2) (پيامبر 6 فرمودند: چشمان من در خواب مى‌روند در حالى كه قلب من همچنان بيدار است.

(3) ما پيغمبران چشمانمان به خواب مى‌روند در حالى كه دلهايمان همچنان بيدارند.


[1] - ابو سليمان سخنى از افلاطون را به اين شرح بيان كرده است: مردم به همه ابعاد حقيقت نمى‌رسند. همان طورى كه در همه ابعادش نيز به خطا نمى‌افتند. در واقع هر كس بعدى از حقيقت را در مى‌يابد. درست مانند گروهى نابينا كه براى اولين بار به فيلى نزديك شده بودند و هر كدام عضوى از اعضاى فيل را لمس كردند و بر مبناى يافته خويش قضاوت نمودند. نابينايى كه پاى فيل را لمس كرده بود. چنين ارزيابى كرد كه فيل حيوانى دراز و گرد، مانند تنه درخت خرما است! ديگرى كه با پشت فيل تماس داشت گفت خلقتش همچون كوه و تپه‌اى بلند است. سومى كه گوش فيل را لمس كرده بود گفت فرش لطيف و نازكى است كه گاهى لوله مى‌شود و زمانى پهن! مى‌بينيد كه هر يك از آنان قسمتى از يافته‌هاى خود را به درستى ادا كردند. در عين حال هر يك قضاوت ديگرى را تكذيب نمودند و به خطا و جهل متهم كردند.

بنا بر اين مى‌بينى كه صدق چگونه عامل وحدت و تفاهم مى‌شود و دروغ و خطا تفرقه انگيز مى‌گردد.

نام کتاب : احاديث و قصص مثنوى نویسنده : فروزانفر، بديع الزمان    جلد : 1  صفحه : 265
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست