(گل خوردن بر هر مسلمانى حرام است. كسى كه گل مىخورد چنان است كه بر
كشتن خويش همدست شود.) كنوز الحقائق، ص 18، 124، نيز رجوع شود به تحفه حكيم مؤمن،
مخزن الادويه، در ذيل طين [ص 1188 شرح مثنوى]
[نقص انسان است: سيرى يا كه جوع]
208-
«چون
گرسنه مىشوى سگ مىشوى
تند و بَد پيوند و بَد رگ مىشوى
چون شدى تو سير مردارى شوى
بىخبر بىپا چو ديوارى شوى
پس دمى مردار و ديگر دم سگى
چون كنى در راه شيران خوش تكى
اين مضمون مأخوذ است از روايت ذيل: [2] قيلَ لعَامر بْن عَبْد قيسٍ:
مَا تَقُولُ فى الْانْسَان قَالَ مَا اقُولُ فى مَنْ اذَا جَاعَ ضَرَعَ وَ اذَا
شَبعَ طَغَى. (عامر بن قيس را گفتند چه گويى در باره انسان؟ گفت چه بگويم در باره
كسى كه چون گرسنه شود خوار و زبون گردد و چون سير شود سركشى آغازد.) مجموعه ورّام
ج 1 ص 47 ربيع الابرار، باب الطّعام و الْوانه.
قَالَ رَجُل للْحَسَن يَا ابَا سَعيدٍ اذَا جُعْتُ ضَعُفْتُ وَ اذَا
شَبعْتُ وَقَعَ عَلَىَّ الْهرُّ فَقَالَ يَا ابْنَ اخى هَذه الدَّارُ لَيْسَتْ
تُوَافقُكَ فَاطْلُبْ دَاراً غَيْرَهَا. (مردى به حسن بصرى گفت اى ابا سعيد، چون
گرسنه مىشوم سست و ناتوان مىشوم و چون سير گردم چنان است كه گربهاى در من
افتاده است خشمگين و آماده حملهام. گفت اى پسر برادر من، اين جهان در خور تو
نيست. جز آن منزلى بجوى.) مجموعه ورّام ج 1 ص 75 باب العتاب، ربيع الابرار، باب
الاوقات.
(حضرت على 7 مىفرمايند: واى بر فرزند آدم كه در بند
گرسنگى، افتاده سيرى، هدف آفتها و جانشين مردهها است.) غرر الحكم ص 324 باب
متفرقات أخلاقي ح 7540 و با اختصار در شرح نهج البلاغه، طبع مصر، ج 4، ص 380.