responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : احاديث و قصص مثنوى نویسنده : فروزانفر، بديع الزمان    جلد : 1  صفحه : 120

وَقَعَ نَحْوىٌّ فى كَنيفٍ فَجَاءُوهُ بكَنَّاسَيْن فَقَالَ اطْلُبَا لى حَبْلًا دَقيقاً وَ شَدَّانى شَداً وَثيقاً وَ اجْذبَانى جَذْباً رَفيقاً فَقَالا وَ اللَّه لا نُخْرجُهُ هُوَ فَى السَّلْح الَى الْحَلْق وَ لَيْسَ يَدَعُ الْفُضُولَ‌[1].

[ص 28 قصص مثنوى‌]

[آفريدم خلق را بهر شناخت‌]

205-

«گنج مخفى بد ز پُرّى چاك كرد

خاك را تابان‌تر از افلاك كرد

مستند آن حديث قدسى ذيل است:

قَالَ دَاوُدُ عَلَيْه السَّلَامُ يَا رَبِّ لما ذَا خَلَقْتَ الْخَلْقَ قَالَ كُنْتُ كَنْزاً مَخْفياً فَاحْبَبْتُ انْ اعْرَفَ فَخَلَقْتُ الْخَلْقَ لكَيْ اعْرَفَ‌

[2]. منارات السائرين، تأليف نجم الدين ابو بكر محمد بن شاهاور اسدى رازى معروف به دايه (متوفى 658) نسخه كتاب خانه ملى ملك.

در بحار الأنوار ج 84 ص 198 باب 12- با اين عبارت نقل فرموده:

قَالَ سُبْحَانَهُ: كُنْتُ كَنْزاً مَخْفياً فَأَحْبَبْتُ أَنْ أُعْرَفَ فَخَلَقْتُ الْخَلْقَ لكَيْ أُعْرَفْ.

خداى پاك و منزه مى‌فرمايد: من گنجى پنهان بودم دوست داشتم شناخته شوم به همين جهت آنها را خلق كردم تا شناخته گردم) و در شرح نهج البلاعة نيز با تفاوتى آورده است.

و مؤلف اللؤلؤ المرصوع در باره آن چنين گفته است:

حَديثُ‌

كُنْتُ كَنْزاً مَخْفياً لَا اعْرَفُ فَاحْبَبْتُ انْ اعْرَفَ فَخَلَقْتُ خَلْقاً وَ تَعَرَّفْتُ الَيْهمْ فَبى عَرَفُون.

قَالَ ابْنُ تيميَّة لَيْسَ منْ كَلَام النَّبىِّ 6 وَ لَا يُعْرَفُ لَهُ سَنَدٌ صَحيحٌ وَ لَا ضَعيفٌ وَ تَبعَهُ الزَّرْكَشيُّ وَ ابْنُ حَجَرٍ وَ لَكنْ مَعْنَاهُ صَحيحٌ ظَاهرٌ وَ هُوَ بَيْنَ الصُّوفيَّة دَائرٌ[3]. اللؤلؤ المرصوع، ص 61 [ص 29 احاديث مثنوى‌]


[1] - يك نفر دانشمند نحوى به چاه مستراحى افتاد. مردم دو نفر كنّاس را براى نجاتش سر چاه آوردند. نحوى( از ته چاه) اين گونه اظهار فضل مى‌كرد: طنابى باريك برايم طلبيد، سخت و محكم به بندم آريد، نرم و آرام بالايم كشيد! كنّاسان( كه از لفّاظى وى ناراحت شده بودند) گفتند هرگز نجاتش نمى‌دهيم. او تا در گلو در كثافت فرو رفته، ولى دست از فضولى بر نمى‌دارد!

[2] - داود- 7- گفت پروردگارا، براى چه انسانها را خلق كردى؟ وحى آمد من گنجى پنهان بودم دوست داشتم شناخته شوم به همين جهت آنها را خلق كردم تا شناخته گردم.

[3] - ابن تيميّه گفته است، حديث« گنجى مخفى بودم ناشناخته دوست داشتم شناخته شوم به همين جهت انسانها را آفريدم. و خود را به آنها شناساندم، پس به وسيله من مرا شناختند.» كلام پيامبر نيست. و سند صحيح يا ضعيفى در مورد آن نيامده است. زركشى و ابن حجر در بيان اين مطلب از ابن تيميه تبعيت كرده‌اند. اما معناى حديث صحيح و روشن است و بين صوفيّه رواج دارد.

نام کتاب : احاديث و قصص مثنوى نویسنده : فروزانفر، بديع الزمان    جلد : 1  صفحه : 120
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست