responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : احاديث و قصص مثنوى نویسنده : فروزانفر، بديع الزمان    جلد : 1  صفحه : 1

دفتر اول‌

[آن كه را بريان جگر شد درد هست‌]

1-

«سينه خواهم شَرْحه شَرْحه از فراق‌

تا بگويم شرح درد اشتياق‌

... واضح است كه شكايت نى يا مولانا را كسى مى‌تواند بشنود و فهم كند كه خود درد مهجورى كشيده و سينه‌اى به زخم هجران پاره پاره داشته باشد. و جمله «مَنْ لَمْ يَذُقْ لَمْ يَدْر و به تعبير ديگر: لَمْ يَعْرفْ»[1] اشارتى بدين معنى تواند بود. و ظاهراً مضمون اين بيت مقتبس است از اين روايت: «يوسف بن الحسين در نزديك خوّاص شد و چند روز بود تا از عيادت و تعهد او غافل مانده بود. وى را گفت هيچ چيزت آرزو مى‌كند؟ گفت پاره جگر بريان آرزو همى كند.» ترجمه رساله قشيريّه، بنگاه ترجمه و نشر كتاب ص 530 [ص 11 شرح مثنوى‌].

[غرق آب و نعره هل من مزيد]

2-

«هر كه جز ماهى ز آبش سير شد

هر كه بى روزى است روزش دير شد

... حكايت ذيل در بيان اين نكته نمودارى قوى است: «نقل است كه يحيى معاذ- رحمة اللّه عليه- نامه‌اى نوشت به بايزيد. گفت چه گويى در كسى كه قدحى شراب خورد و مست ازل و ابد شد؟ بايزيد جواب داد كه من آن ندانم. آن دانم كه اينجا مرد هست كه در شبانروزى درياهاى ازل و ابد در مى‌كشد و نعره‌ هَلْ مِنْ مَزِيدٍ مى‌زند.» تذكرة الاولياء عطار، ليدن، ج 1، ص 143 [ص 22 شرح مثنوى‌]


[1] - كسى كه( چيزى را) نچشيده است،( آن را) در نيافته يا نشناخته است.

نام کتاب : احاديث و قصص مثنوى نویسنده : فروزانفر، بديع الزمان    جلد : 1  صفحه : 1
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست