خدایا متشکریم که پاسخ شُکر را با رحمت و
لطفت می دهدی.
شکر کردن
به حاجت نخستین، اجابتِ حاجت دومین بود.[2]
شکرگزاری و قدردان نعمت بودن، سبب فراهم شدن نعمت و
حاجت و خواسته بعدی است.
چغندر تا
پیاز شکر خدا.
می گویند در روزگار
قدیم مرد فقیری در روستایی زندگی میکرد.
یک روز مرد فقیر به همسرش گفت: میخواهم هدیهای
برای پادشاه ببرم. شاید شاه در عوض چیزی شایسته
ی شأن و مقام خودش به من ببخشد و من آن را بفروشم و با پول آن زندگیمان
عوض شود
همسرش که چغندر دوست داشت، گفت: برای
پادشاه چغندر ببر! اما مرد که پیاز دوست داشت، مخالفت کرد و گفت: نه! پیاز
بهتر است خاصیتش هم بیشتر است. با این انگیزه کیسهای
پیاز دستچین کرد و برای پادشاه برد.
از بد حادثه، آن روز از روزهای
بداخلاقی پادشاه بود و اصلاً حوصله چیزی را نداشت. وقتی
به او گفتند که مرد فقیری برایش یک کیسه پیاز
هدیه آورده، عصبانی شد و دستور داد پیازها را یکییکی
بر سر مرد بیچاره بکوبند. مرد فقیر در زیر ضربات پیدرپی
پیازهایی که بر سرش میخورد، با صدای بلند میگفت:
چغندر تا پیاز، شکر خدا.