responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 1  صفحه : 377

و نيز فرموده: «و استعينه على مداحر الشيطان و مزاجره» مداحر جمع مدحر و آن چيزى است كه شيطان با آن طرد مى‌شود پس مدحر و مزاجر، اعمال فاضله است كه طرد و زجر كننده شيطانند از خدا مدد مى‌طلبم در رسيدن به اعماليكه طرد كننده و كنار كننده شيطانند.

دحض

لغزيدن. سقوط.

در مجمع البيان فرموده: اصل دحض محل لغزش است كه راه رو در آن مى‌افتد

صحاح گويد: دحض (بر وزن عقل و شرف) مكان لغزنده است

پنج مورد از اين ماده در «نهج» آمده است. درباره شهادت خويش فرموده: اگر پايم در اين ورطه ثابت ماند (و نمردم) مطلوب همانست «و ان تدحض القدم فانا كنّا فى افياء اغصان و مهابّ رياح» خ 149، 207 و اگر قدم لغزيد و از دنيا رفتم بعيد نيست چون ما در سايه‌هاى شاخه‌ها و محل وزيدن بادها بوده‌ايم كه ثبات ندارند. و نيز فرموده: «لو قد استوت قدماى من هذه المدحض لغيّرت اشياء» حكمت 272 مدحض اسم مكان است به معنى محل لغزيدن يعنى اگر قدمهايم از اين لغزشگاهها ثابت مى‌ماند، چيزهائى را تغيير مى‌دادم، محمد عبده گويد يعنى عادات و افكار را اصلاح مى‌كردم.

منظور از استواء تمكن از امور و اجراء احكام است، منظورش صلوات الله عليه از مداحض ظاهرا فتنه‌هاى موجود است، مراد از تغيير، تغيير دادن بدعتهاى خلفاى سه گانه مى‌باشد.

دحق

طرد. دور كردن: «دحقه دحقا: طرده و ابعده» «مندحق البطن» يعنى شكم گنده. از اين ماده فقط يك مورد در «نهج» يافته است كه در اشاره به معاويه فرموده: «اما انّه ليظهر عليكم بعدى رجل رحب البلعوم مندحق البطن ياكل ما يجد و يطلب ما لا يجد فاقتلوه و لن تقتلوه» خ 57، 92. ترجمه اين كلمات و مشروح جريان آن در «برء» گذشت به آنجا رجوع شود.

دحو

دحو و دحى به معنى گستردن است غلطانيدن نيز گفته‌اند.

قاموس و اقرب گستردن و بزرگ شدن شكم و استرسال آن به پائين و غلطاندن گفته‌اند

از اين‌

نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 1  صفحه : 377
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست