نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 206
جدر
جدير:
لايق و سزاوار و برازنده. از اين ماده پنج مورد در «نهج» يافته است، آنحضرت از
شبيخون لشكريان معاويه به شهر انبار و كشته شدن فرماندار آن اطلاع داد و فرمود: به
من خبر رسيد كه غارتگران، زنان مسلمان و اهل ذمّه را غارت كردهاند و بعد فرمود
اگر كسى از شنيدن اين، از غصه بميرد سزاوار است: «فلو
انّ امرء مسلما مات من بعد هذا اسفا ما كان به ملوما بل كان به عندى جديرا»
خ 27، 70 و نيز فرموده: اگر ديديد روزى اقبال به كسى روى آورده با او شريك تجارت
باشيد كه روزى به شما نيز روى آورد: «شاركوا الذى قد
اقبل عليه الرّزق فانّه اخلق للغنى و اجدر باقبال الحظّ عليه» حكمت 230.
جدول
نهر صغير
(جوى) جمع آن جداول است و آن فقط دوبار به لفظ جداول در «نهج» يافته است در رابطه
با نعمت بودن انبياء فرموده است: «كيف نشرت النعمة
عليهم جناح كرامتها و اسالت لهم جداول نعيمها» خ 192، 298 و نيز در خطبه
91، 132 آمده: و لا تجد جداول الانهار ذريعة الى
بلوغها».
جدوى
نفع و
فائده. و آن فقط يكبار در «نهج» يافته است. چنانكه درباره اموات فرمود: «لا يغنى عنهم دوائك و لا يجدى عليهم بكاؤك» حكمت
131.
جذب
كشيدن.
«جذبه
جذبا: مدّه»
پنج مورد
از اين ماده در «نهج» به كار رفته است چنانكه در رابطه با مرگ فرموده: «و المرء فى انّة موجعة و جذبة مكربة و سوقة متعبة ثمّ ادرج
فى اكفانه مبلسا و جذب منقادا سلما ثمّ القى على الاعواد...» خ 81، 113 مرد
در انين پر درد و كشيده شدن رنجآور و سوق گشتن پر تعب است. سپس نا اميدانه به
كفنها پيچيده شده و مطيعانه و سالم كشيده و برده مىشود و آنگاه بر چوبهاى غسلگاه
يا تابوت انداخته مىشود.
جذّ
شكستن و
قطع كردن. دو مورد از اين لفظ در «نهج» ديده مىشود يكى آنجا كه درباره غصب خلافت
فرموده: ابو بكر لباس خلافت را به خود پوشيد با آنكه مىدانست من نسبت به خلافت
مانند قطب آسيا هستم فكر كردم كه با دست خالى حمله كنم يا بر گرفتارى مردم صبر
نمايم: «و طفقت أرتأى بين ان اصول بيد جذّاء او اصبر
على طخية عمياء» خ 3، 48 منظور از «يد جذّا» (دست شكسته) نبودن ياران
نام کتاب : مفردات نهج البلاغه نویسنده : قرشی، سید علی اکبر جلد : 1 صفحه : 206