نام کتاب : نقد شبهات پيرامون قرآن كريم نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 410
3. آسمان
مشبّك
لفظ
«حُبُك» در آيه «وَ السَّماءِ ذاتِ الْحُبُكِ»[1]؛
سوگند به آسمان مشبّك، جمع «حبيكه» و به معناى راه بر گرفته است. راغب مىنويسد:
برخى تصور كردهاند كه اين واژه به معناى راههاى محسوسى است كه ستارگان و كهكشانها
در آن حركت مىكنند و برخى هم بر اين باورند كه به معناى راههاى معقولى است كه به
كمك بصيرت ادراك مىشود.
شيخ
طوسى در تبيان درباره «حبك» چنين مىنويسد: «حبك چين و شكنهايى است كه بر اثر وزش
نسيم، در سطح آب به وجود مىآيد؛ مانند چين و شكنهايى كه در موهاى مجعّد ديده
مىشود. از اين رو به موى مجعّد و چين وشكن دار، حبك گفته مىشود كه مفردش حباك و
حبيكه است.
زهير
به هنگام وصف يك باغ، معناى اخير را اراده كرده است:
مكلّلٌ باصول النَجْم تَنْسِجُهُ
ريحٌ خريقٌ لضاحي مائه حُبْكٌ
اين
بوستان، گياهانى لطيف و رنگارنگ دارد كه به تاجى جواهر نشان مىماند و هنگامى كه
باد شديدى بر آنها مىوزد، به آب زنها مىماند كه بادى شديد بر آن مىوزد و بر
سطح آن چين و شكنهايى ايجاد مىكند.
مقصود
زهير از نجم، گياه نرم است و تأثير باد در رشد گياهان را به بافتن تشبيه كرده است
كه گويا تاجى جواهر نشان است كه باد آن را درست كرده است و باد را به «خريق» وصف
كرده كه به معناى شديد است. سپس آب زنها را كه در آن باغ جارى است، اين گونه وصف
مىكند كه نسيمى بر آن وزيده و در سطح آن هم چين و شكنهايى به وجود آورده است كه
آن هم منظرهاى شعفانگيز است.
بنابراين
اگر حبك به معناى چين و شكن باشد، اشاره به آينهگردان نور بر سطح درياست كه
منظرهاى دلكش دارد.