موضوع خاصى
شكل گرفتهاند از طرفداران زيادى برخوردار است. از اين رو، كتب متعددى در ربط بين
آيات يك سوره تأليف شده است. آيتالله معرفت در اينباره چنين مىگويد:
هر
سورهاى هدفى خاص يا اهدافى خاص را دنبال مىكند و كيفيت لحن آيات و كميت عدد آيات
در هر سوره در گرو تامين اين اهداف است و تا زمانى كه اين اهداف تامين نگردد، سوره
پايان نمىپذيرد، چه سوره كوتاه باشد و چه بلند و چه لحنى ملايم داشته باشد و يا
نرم. در پس اين تنوع در عدد و لحن، حكمتى نهفته است، چراكه اين تنوع از سوى حكيم
عليم است. از اين رو به مقتضاى حكمت، ضرورى مىنمايد كه نظام و سياق خاصى از ابتدا
تا انتها، هر سوره را فرا گيرد و اين همان چيزى است كه از آن تعبير به وحدت موضوعى
مىكنند؛ كه هر سورهاى ذاتاً آن را داراست. (معرفت، پيشين، صص 74- 73)
سياق
كليت قرآن
يكى
ديگر از راههاى كشف مدلول و مفهوم برخى آيات، پىبردن به مفهوم و مراد آيه از
طريق تأمل در كل قرآن كريم است. اين شيوه از تفسير را شيوه تفسير قرآن به قرآن
دانستهاند. در اين شيوه سياق يكى از قرائن منفصل لفظى است كه از كليت متن، حاصل
شده و مراد و مفهوم آيات ديگرى را نيز روشن مىسازد. اين روش تفسيرى ريشه در توجه
و سفارش ائمه عليه السلام دارد. علامه طباطبايى در اينباره مىنويسد: براى فهم
مسأله و تشخيص مقصود آيه، از نظائر آن كمك گرفته و منظور از آيه مورد نظر را به
دست آوريم. (طباطبايى، پيشين، ج 1، ص 18) توجه به تفسير آيات قرآن در سايه آيات
ديگر، به معناى پذيرفتن سياق واحد فراگير بر تمامى متن قرآن است.
آيتالله
معرفت در اينباره معتقد است: گاهى سياق كلّ قرآن مورد نظر و ملاحظه مىباشد، سياق
عامى كه از سوره فاتحه تا آخر قرآن بر آن حاكم است. (معرفت، پيشين، ص 74) ايشان در
تأييد ادعاى خويش اينگونه استدلال نمودهاند:
سياق
عام قرآن همان چيزى است كه احاديثى مانند: «بعض قرآن بعضى ديگرش را تفسير مىكند و
بعضى از آيات بعضى ديگر را به نطق در مىآورد» بر آن دلالت مىكند، زيرا چه بسا
آيهاى در جايگاه خاص خود داراى ايتام است و بر مقصود به روشنى دلالت نمىكند، ولى
آيه ديگرى كه در مفاد و مراد شبيه آن است، آن را روشن مىسازد. از همين رو گفته
شده كه