تغييرپذيرى
احكام وهماهنگى آن با شرايط زمان و مكان، از ويژگىهاى شريعت خاتم است. اسلام با
تشريع احكام انعطافپذير براى شرايط متحول، كارآمدى و جاودانگى قوانينش را تضمين
كرده است. خداوند با اشاره به اصل تغيير پذيرى احكام مىفرمايد:
ما نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها أَ
لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (بقره/
106) «هر حكم را نسخ كنيم يا آن را به فراموشى بسپاريم، بهتر از آن يا مانندش را
مىآوريم. مگر ندانستى كه خدا بر هر كار تواناست» وجود آيات ناسخ و منسوخ در قرآن
نيز، خود، دليلى ديگر بر تغييرپذيرى احكام قرآنى است. دانشمندان اسلامى پديده
تغيير احكام قرآن را با اقتباس از آيه 106 سوره بقره، نسخ ناميدهاند. پديده نسخ
از گذشته، يكى از مباحث بحث برانگيز به شمار مىرفته است و جايگاه ويژهاى بين
دانشمندان داشته است. البته اين اصطلاح درگذر زمان دچار تحول مفهومى شده است كه
اين مسأله، بررسى مفهوم اين اصطلاح را ضرورى مىسازد.
نسخ
در لغت و اصطلاح
پرسش
در اين مبحث، آن است كه نسخ در قرآن به معناى مصطلح امروزى به كار رفته است يا اين
اصطلاح در طول زمان، دچار دگرگونىهاى مفهومى شده است. بررسى كاربردهاى اين واژه
در لغت، لسانِ معاصران نزول و اهل بيت عليهم السلام مفهوم اصطلاح نسخ را روشن
مىسازد.
نسخ
در لغت
نسخ
در لغت در چهار معنا كاربرد دارد:
1.
انتقال از جايى به جاى ديگر؛ مانند اينكه هنگام انتقال لفظ و خط يك كتاب به جاى
ديگر گفته مىشود: نسختُ الكتاب. اين نوع نسخ، منسوخ را تغيير نمىدهد، بلكه نسخه
ديگرى از همان است.
2.
ازاله وجانشينى مانند: نَسختِ الشمسُ الظلَّ؛ خورشيد سايه را از بين برد وخود
جانشين آن شد.
3. ازاله،
بدون جانشينى مانند: نَسختِ الريحُ الآثار؛ باد آثار را از بين برد.