نزد خودش
بوده و با قرائت نسخه مادر اختلاف داشته است؛ بنابراين تناقض بين روايت چهاردهم با
بقيه روايات وجود ندارد.
جمعبندى
پاسخ اول: اگرچه به نظر مىرسد كه تناقضات درونى اين روايات جزئى باشد و اختلافات
جزئى آنها قابل جمع باشد؛ اما مهمترين مشكل آنها همان ضعف سند و نحوه جمعآورى
آيات است كه با دو شاهد عادل پذيرفته مىشده است. اين ضعف بزرگى است كه اگر
بخواهيم جمعآورى قرآن به اين نحو را بپذيريم و آيات نازل شده از جانب خدا را
اينگونه اثبات كنيم، هيچگونه تضمين و اطمينانى براى اينكه چيزى از قرآن كم يا
زياد نشده باشد وجود ندارد.
2-
پاسخ دوم: تعارض مفهومى اين روايات با روايات جمع در زمان پيامبر
دومين
پاسخى كه آيتالله خويى به اين روايات مىدهند، اين است كه مفهوم اين روايات با
روايات جمع در زمان پيامبر متعارض هستند. اين تعارض اعتبار اين روايات را از بين
مىبرد.
شهيد
سيد محمدباقر حكيم نيز در اين زمينه چنين مىگويد: واقعيت اين است كه نصوص وروايات
مربوط به قصه گردآورى قرآن بر سياق وصيغه واحد ومضمون واحدى نيستند ... به همين
دليل، امكان اخذ مضمون اين روايات و استناد به آنها نيست. به خاطر تعارضى كه موجب
ساقط شدن اعتبار و حجيت آنها مىشود، چنانكه علماى اصول گفتهاند.[1]
(حكيم، 1426 ه. ق، ص 105)
آيتالله
خويى در زمينه جمع در زمان پيامبر پنج روايت مىآورند كه بيانگر اين است كه قرآن
در زمان پيامبر جمعآورى شده است. براى نمونه چند روايت را ذكر مىكنيم. روايت اول
به دليل طولانى بودن و صراحت و وضوح كمتر در مورد جمع در زمان پيامبر از ذكر آن
خوددارى مىشود.
1-
طبرانى و ابن عساكر از شعبى نقل مىكنند كه در زمان پيامبر شش نفر از انصار قرآن
را جمعآورى مىكردند 1- ابى ابن كعب 2- زيدبن ثابت 3- معاذبن جبل 4- ابودرداء 5-
سعدبن عبيد 6- ابوزيد.
[1] . و الواقع ان النصوص و الروايات التى جاءت تتحدث
عن قصة الجمع ليست متفقة على صيغة واحدة و لا على مضمون واحد ...؛ و هى من اجل ذلك
لما يمكن الاخذ بمضمونها الفعلى للتعارض الذى يسقط عن الاعتبار و الحجيه كما ذكر
علماء الاصول.