responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : معرفت قرآنى نویسنده : معرفت، شيخ محمد هادى    جلد : 1  صفحه : 106

مروى بر سيره نبوى‌

درباره پيامبراسلام صلى الله عليه و آله و سلم بحث زياد است، يكى از اين مباحث الگو گرفتن از زندگى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم است. براى الگو گرفتن در روش زندگى و در فهم دين بايد روى شخص پيامبر مطالعه شود. دوره 13 ساله در مكه و 10 ساله در مدينه بايد بيشتر مورد توجه قرار بگيرد. بايد برنامه درسى با عنوان «فقه السيره»، يعنى فقه مبتنى بر استفاده از رفتار و كردار پيامبر داشته باشيم. ما در اصول اين را مى‌گوييم، ولى در فقه مطرح نمى‌كنيم. پيامبر علاوه بر اين كه از جانب خدا حامل پيام بود، حامل رسالتى براى بشريت نيز بود. مؤسس دولتى كه پايه‌ريزى آن از مكه شروع شد و زمينه را در مدينه فراهم كرد، بعد كه به مدينه منتقل شد، اين مسأله را با كمال جديت انجام داد. ماحداقل براى اين‌كه بدانيم در محافل سياسى وتعاملات سياسى چه كار بايد بكنيم، بايد ببينيم پيامبر چه مى‌كرد. در كتاب‌ها هيچ‌جا مطرح نشده است كه پيامبر فلان‌جا اين كار را كرد، پس ما هم بايد اين كار را انجام دهيم، اين يكى از مشكلات ماست؛ مثلا معاهده‌اى كه پيامبر با اهل مدينه بست، داراى بندهاى متعددى است كه در فقه اجنبى است؛ بنابراين، لازم است براى فهم اسلام روى شخصيت پيامبر مطالعه كنيم كه اگر اين كار را انجام دهيم، ابعاد تازه‌اى در فقه برايمان باز مى‌شود و بعضى از مشكلات فقهى كه داريم، حل مى‌شود. در اين‌جا نمونه‌اى از اين مشكلات را مطرح و دو موضوع را مورد بررسى و نقد قرار مى‌دهيم.

قصه سوادة ابن قيس‌

مطلب اول ظريف و مختصر است و آن قصه سوادة ابن قيس است كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم در آخرين وداع خود با مردم فرمود: اگر كسى از من حقى و طلبى دارد، همين‌جا بگويد و براى روز قيامت نگذارد. سوادة ابن قيس بلند شد و گفت: يا رسول الله من يك حقى بر شما دارم، روزى در سفر سوار بر شتر بودى، با عصاى منشوق مى‌خواستى به شتر بزنى، به من خورد و متوجه نشدى. حضرت دستور داد عصاى منشوق را از خانه حضرت زهرا عليها السلام بياورند، سلمان و مقداد به دنبال عصا رفتند، حضرت زهرا عليها السلام فرمود: عصاى منشوق، عصاى سفرى پدرم است، او كه به سفر نمى‌رود؛ قصه را براى حضرت عرض كردند و او شروع به گريه و شيون نمود كه پدرم مريض و بى‌حال است ... سرانجام عصا را آوردند و پيامبر فرمود: اين عصا و اين‌

نام کتاب : معرفت قرآنى نویسنده : معرفت، شيخ محمد هادى    جلد : 1  صفحه : 106
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست