نام کتاب : قصه در قرآن نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 25
1. اثبات
نبوت
اثبات
پيامبرى حضرت محمد صلى الله عليه و آله و وحيانى بودن قرآنِ نازل شده بر او، يكى
از اهداف قصص قرآنى است؛ زيرا كسى كه نمىخوانده و نمىنوشته و هيچ كس او را با
عالمان يهودى و مسيحى همنشين نديده است، اين گونه دقيق و نيكو سرگذشت پيشينيان را
بازگو مىكند. اين، خود دليلى استوار است بر اينكه گفتههاى او سروشى غيبى است كه
از جهان ملكوت بر او وحى شده است و نمىتواند برگرفته از كتابهاى تحريف شده و
داستانهاى ساختگى باشد. قرآن، خود در سرآغاز يا در ضمن برخى از داستانها بر اين
غرض تصريح مىكند.
در
آغاز سوره يوسف مىخوانيم: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ قُرْآناً
عَرَبِيًّا لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ. نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ
بِما أَوْحَيْنا إِلَيْكَ هذَا الْقُرْآنَ وَ إِنْ كُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ
الْغافِلِينَ»[1].
در
پايان آن نيز آمده است: «لَقَدْ كانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ
لِأُولِي الْأَلْبابِ ما كانَ حَدِيثاً يُفْتَرى وَ لكِنْ تَصْدِيقَ الَّذِي
بَيْنَ يَدَيْهِ وَ تَفْصِيلَ كُلِّ شَيْءٍ وَ هُدىً وَ رَحْمَةً لِقَوْمٍ
يُؤْمِنُونَ»[2].
در
آغاز سوره قصص، داستان موسى عليه السلام اين گونه آمده است:
«نَتْلُوا عَلَيْكَ مِنْ نَبَإِ مُوسى وَ فِرْعَوْنَ بِالْحَقِّ لِقَوْمٍ
يُؤْمِنُونَ»[3] و
آن را اين گونه پايان مىدهد: «وَ ما كُنْتَ بِجانِبِ
الْغَرْبِيِّ إِذْ قَضَيْنا إِلى مُوسَى الْأَمْرَ وَ ما كُنْتَ مِنَ
الشَّاهِدِينَ. وَ لكِنَّا أَنْشَأْنا قُرُوناً فَتَطاوَلَ عَلَيْهِمُ الْعُمُرُ
وَ ما كُنْتَ ثاوِياً فِي أَهْلِ مَدْيَنَ تَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِنا وَ لكِنَّا
كُنَّا مُرْسِلِينَ.
[1] . يوسف، 2 و 3:« ما آن را قرآنى عربى نازل كرديم،
باشد كه بينديشيد. ما نيكوترين سرگذشت را با اين قرآنى كه بر تو وحى كرديم، بر تو
حكايت مىكنيم و تو قطعاً، پيش از آن از بىخبران بودى.»
[2] . يوسف، 111:« به راستى، در سرگذشت آنان، براى
خردمندان عبرتى است. سخنى دروغين وساختگى نيست، بلكه تصديق آنچه( كتابهايى) است
كه پيش از آن بوده وروشنگر هر چيز است وبراى مردمى كه ايمان مىآورند، رهنمود
ورحمتى است.»
[3] . قصص، 3:« بخشى از گزارش حال موسى و فرعون را براى
آگاهى مردمى كه ايمان مىآورند، بهدرستى بر تو مىخوانيم.»
نام کتاب : قصه در قرآن نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 25