نام کتاب : قصه در قرآن نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 122
جيمزهاكس در
قاموس كتاب مقدس مىنويسد:
در
قرون وسطى، سوريان بلاد تاتار را مأجوج مىناميدند، اما عربها زمينى را كه در
ميانه درياى قزوين (خزر) و درياى سياه واقع است، مأجوج مىناميدند. بسيارى،
سكيتيان را كه در ايام حزقيال معروف بودند و در مغرب آسيا سكونت داشتند، مأجوج
مىدانند. آنان در سال 629 پيش از ميلاد، از كوه قاف لشكر كشيده، «ساردس»، پايتخت
ليديا را گشودند و در سال 624 پيش از ميلاد بر سياكرس، پادشاه ماد چيرهشدند.
ازآن
پس راه مصر را در پيش گرفتند، اما «پساميتخس» هداياى گرانى به آنان داد و ايشان را
بازگرداند. حزقيال آنان را به نهايت مهارت در سواركارى و پرتاب نيزه توصيف مىكند
و آنچه از تواريخ يونانيان معلوم مىشود نيز مطابق با اين مطلب است.[1]
هرودوت
در اين باره گفتارى دارد كه با سخن حزقيال موافقت دارد.[2]
او همچنين درباره اقوامى وحشى كه محل سكونتشان پشت كوههاى قفقاز است، سخن
مىگويد و آنان را «ماساگت» يا «ماساژت»(Massagetes) يعنى مأجوج ناميده است. هرودوت درباره آنان
مىگويد: سواركارانى بسيار ماهر و شجاع هستند و برخى آنان را طايفهاى از اقوام
سكائى (سكيتى) به شمار آوردهاند[3]؛ همان
گونه كه در كلام حزقيال آمده بود.
بنابراين
در سخن مورخان آمده است كه قبايلى كه نزد يونيان، «ميكاك» و نزد چينىها، «منكوك»
ناميده شدهاند، همان يأجوج و مأجوجى هستند كه قرآن ياد كرده است.[4]
[1] . قاموس كتاب مقدس، ترجمه و تأليف مسترهاكس، حرف م،
ص 775( با اندكى تصرف).