نام کتاب : قصه در قرآن نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 121
گريستند.
آنها در پاسخ به پرسش مردم درباره اين عملشان گفتند: شما اين صدمه را پيروزى و اين
فساد را صلح و آرامش مىانگاريد. اين سرآغاز خروج و تسلط كافران گستاخ و گشوده شدن
سد يأجوج و مأجوج است. ما براى اسلام و مسلمانان و لطمهها و زيانهايى كه بر
پايههاى دين وارد خواهد شد، تعزيت مىداريم: «وَ لَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِينٍ»[1].
طنطاوى
مىگويد: اين تصريحى از اين دو عالم است نسبت به آنچه درباره يأجوج و مأجوج
آورديم و گفتيم كه از طايفه تاتار هستند. ببين كه چگونه سخنان آنان راست درآمد و
تاتارها ظهور كردند و مسلمانان را تباه ساختند و مردم در هم لوليدند[2]:
«حَتَّى إِذا فُتِحَتْ يَأْجُوجُ وَ مَأْجُوجُ وَ هُمْ مِنْ كُلِّ حَدَبٍ
يَنْسِلُونَ»[3].
يأجوج
و مأجوج در نگاه تاريخ
واژه
يأجوج و مأجوج در اسفار كهن يهود و در تاريخ نيز ياد شده است. آنها در تاريخ، وحشى
خويانى معرفى شدهاند كه در هم مىتنيدند و هر لحظه، تهديدى براى ملتهاى متمدن
همجوار و حتى دوردست به شمار مىرفتند.
در
كتاب تكوين، هنگام نام بردن از فرزندان و نوادگان نوح آمده است كه بنويافث
عبارتاند از جومر، ماجوج و ماداى كه پسران نوح مىباشند.[4]
در
كتاب حزقيان، درباره جوج، سرزمين مأجوج و فسادگرى آنان در زمين و خوارى قدرتمندان
به دست آنان، سخن به ميان آمده است.[5]
[1] . ص، 88:« و به طور قطع، پس از چندى خبر آن را
خواهيد دانست.»