«وَ
وُضِعَ الْكِتابُ فَتَرَى الْمُجْرِمِينَ مُشْفِقِينَ مِمَّا فِيهِ وَ يَقُولُونَ
يا وَيْلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلَّا
أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَداً»[5].
اين،
همان نظارت درونى است كه هر انسان صاحب ضمير، در خود احساس مىكند. خدا بندگان خود
و طبيعت آنها را بهتر مىشناسد و به ويژگىهاى وجودى و احساسىشان آگاهتر است.
او، خود، ايشان را آفريده و تشريع احكام و قوانين و نظارت را خود بر عهده گرفته
است؛ تا در دلها نام و نشان و ترس و هيبت او حاكم باشد. مردم هر اندازه
فرمانبردارِ هم نوعان خود، با فشار ترس و تهديد و نظارت بيرونى- كه اطلاع از
درونها ندارد- باشند، باز مىتوانند با پنهان كارى و حيله از قانون بگريزند.
از
اين رو خداوند مىفرمايد: «فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا
تَعْدِلُوا فَواحِدَةً ... ذلِكَ أَدْنى أَلَّا تَعُولُوا»[6]؛
يعنى از عدالت گرايش و ميل به ستم نداشته باشيد.
[1] . نساء، 1:« همانا خداوند همواره بر شما ناظر و
نگهبان است.»
[2] . احزاب، 52:« خداوند همواره بر هر چيز، ناظر و
نگاهبان است.»
[3] . ق، 18:« سخنى نمىگويد؛ جز آن كه نگاهبانى ورزيده
و سابقهدار حاضر و ناظر بر آن است.»
[4] . ق، 4:« و نزد ما كتابى است كه همه چيز را در خود
نگه مىدارد.»
[5] . كهف، 49:« آن گاه نامههاى اعمال نهاده مىشود و
گنهكاران را مىبينى كه از آنچه در آن است مىترسند و مىگويند:" واى بر
ما، اين چيست كه هيچ كوچك و بزرگى را از قلم نينداخته و به حساب آورده است" و
كارهاى خود را حاضر خواهند ديد و خداى تو، به هيچ كس ستم روا نمىدارد.»