نام کتاب : قرآن و فرهنگ زمانه نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 52
نگذاشته و
تا هفت سال، حضانت فرزند را حق مادر دانسته است.[1]
مقتضاى آيه «لا تُضَارَّ
والِدَةٌ بِوَلَدِها»[2]؛ (هيچ مادرى درباره فرزندش، نبايد زيان ببيند)
نيز همين است؛ به ويژه آن كه فرمان آيه عام است و هرگونه زيان رساندنِ فرزند به
مادر را پس از پايان دوران شيردهى شامل مىگردد. تفصيل بيشتر در اين زمينه را در
بررسىهاى فقهى آوردهايم.
اختيار
طلاق
از
جمله مسائلى كه بر اسلام و قرآن خرده گرفته شده اين است كه عنان مرد را در طلاق يا
نگه داشتن زن رها كرده، اما براى زن حق اختيارى جز به دلخواه مرد قرار نداده است،
از اين رو ارزشى براى او در زندگى زناشويى نگذاشته و همواره بازيچه مرد است و مرد
هر گونه بخواهد با سرنوشت او بازى مىكند. پنداشته شده كه اين نوع نگرش، از رسوبات
آداب و رسوم جاهليت نخستين است كه اسلام به تعديل آن پرداخته و اندكى جانب زن را
گرفته، اما هرگز جايگاه بلند انسانىاش را به وى نبخشيده است.
شيخ
محمد عبده مىنويسد:
رسم
عرب در زمان جاهليت، طلاق و رجوع در عده بود و طلاق حد و مرزى نداشت. مرد با اندك خشمى،
زن را طلاق مىداد و اگر اين خشم از روى غضب ناگهانى بود، با فرو نشستن، باز
مىگشت تا عيشش برقرار شود. اگر هم طلاق از روى حس آزار رسانى به زن بود، مرد درنگ
مىكرد تا پايان عده نزديك شود، آنگاه رجوع مىكرد و پس از اندكى، دوباره او را
طلاق مىداد ... و اين كار را چند بار و به قصد آزار تكرار مىكرد و اين چنين، زن
بازيچه دست مرد بود كه هرچه مىخواست با