نام کتاب : قرآن و فرهنگ زمانه نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 47
شهادت
ديگرى، يك شهادت كامل به دست مىآيد؛ در برابر شهادت مرد كه به تنهايى كامل است؛
بنابراين تكرار واژه «احداهما» براى رساندن اين مفهوم، لازم مىباشد.[1]
طبرسى دليل ديگرى از اديب، حسين بن على، معروف به وزير مغربى نقل مىكند كه معناى
آيه چنين است: اگر يكى از دو شهادتِ دو زن به بىراهه رفت، ديگرى به يادش آورد، پس
«احداهما» ى نخست به معناى «يكى از دو شهادت» است و «احداهما» ى دوم به معناى «يكى
از آن دو زن» مىباشد؛ بنابراين آيه اين گونه معنا مىشود: «مبادا يكى از دو شهادت
گم شود؛ يعنى با فراموشى از بين برود، پس يكى از آن دو زن، ديگرى را يادش آورد.»
بدين گونه تكرار در لفظ نشده است.
طبرسى
مؤيدى براى اين وجه آورده است كه فراموش كردن گواهى، «ضلال» ناميده نمىشود. نيز
به كسى كه شهادت را فراموش كرده است، «ضالّ» گفته نمىشود؛ زيرا ضلال به معناى
گمشدن است و [در مورد فراموشى شهادت] زن گم نمىشود. هنگامى كه گواهى گم شده
باشد، گفته مىشود: «ضلّت»؛ چنان كه خداوند در آيهاى فرموده است:
«قالُوا ضَلُّوا عَنَّا»[2]؛
يعنى از نزد ما گم شدند.[3] همچنين
مانند آيه «لا يَضِلُّ رَبِّي وَ لا يَنْسى»[4]؛
يعنى خداى من نه سر درگم مىشود و نه فراموش مىكند.
ولى
زمخشرى آيه را طبق ظاهر آن تفسير كرده و گفته است: «أَنْ
تَضِلَّ إِحْداهُما»؛ يعنى يكى از آن دو براى گواهى دادن، راه را
نيابد؛ بدين گونه كه آن را فراموش كند؛ مانند آن كه گفته شود: «راه را گم كرد»؛
يعنى بدان راه نبرد، پس ضلال در اينجا به معناى راه نبردن است.[5]