نام کتاب : قرآن و فرهنگ زمانه نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 43
زن در
عرصه گواه شدن
خداوند
مىفرمايد: «وَ اسْتَشْهِدُوا شَهِيدَيْنِ مِنْ رِجالِكُمْ فَإِنْ لَمْ
يَكُونا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَ امْرَأَتانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَداءِ
أَنْ تَضِلَّ إِحْداهُما فَتُذَكِّرَ إِحْداهُمَا الْأُخْرى»[1]؛ و
دو شاهد مرد بگيريد و اگر دو مرد نبود، يك مرد و دو زن؛ از كسانى كه [به عدالت
آنان] رضايت و اطمينان داريد، تا اگر يكى از آن دو [زن] فراموش كرد، ديگرى به
يادش آورد.
در
اين آيه، گواهى يك مرد معادل با گواهى دو زن دانسته شده است؛ علت چيست؟
علت
مطرح شده در آيه اين است كه گاه يكى از آن دو زن هنگام اداى شهادت، دچار فراموشى
مىشود، پس ديگرى آن را به يادش آورد، از اين رو شهادت دو زن با يادآورى يكى نسبت
به ديگرى، به منزله شهادت يك مرد است. دليل اين مطلب آن است كه زن در آنچه به خود
او مربوط نمىشود و در زندگى زنانگىاش اهميت چندانى ندارد، بيشتر در معرض فراموش
كردن است. چه بسا زن واقعهاى را شاهد باشد، اما نتواند جزئيات و ويژگىهاى آن را
به ياد بسپارد؛ به ويژه اگر بين ديدن و اداى شهادت فاصله بيفتد. پس هريك از دو زن
شاهد، نسبت به ديگرى نقش يادآور را ايفا مىكند و با تلفيق دو شهادت و همكارى و
تعامل دو حافظه، يك شهادت صورت مىپذيرد. اين چيزى است كه در گواهى مردان پذيرفته
نيست؛ گواهى آنان اگر ويژگىهاى متفاوت داشته باشد- حتى در جزئيات- پذيرفته نيست و
به همين دليل مىتوان براى اطمينان، جداگانه از آنان شهادت خواست.
شيخ
محمد عبده مىنويسد:
خداى
تعالى شهادت دو زن را يك شهادت قرار داده، از اين رو اگر يكى چيزى را فرو گذارد-
مانند اين كه فراموش كند يا خطا كند- ديگرى