نام کتاب : قرآن و فرهنگ زمانه نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 35
با اين
توزيع حكيمانه، عدالت در تعادل بين بهره و كاركرد برقرار مىشود و تا آن گاه كه زندگى
ما بر اساس انديشه متعالى ترسيم شده باشد، تقسيم [ارث]، براساس حكمت خداوند خواهد
بود و هر چون و چرا در برابر اين روش، از سويى نابخردى و از سوى ديگر بىادبى در
برابر خداوند است و ما مسلمانان آن را موجب متزلزل كردن ساختار اجتماع و خانواده و
فروپاشى زندگى مىدانيم. وضعيت آزاردهندهاى كه ديگر جوامع همواره احساس مىكنند،
بهترين شاهد بر اعتدال نظام ياد شده و همآهنگى آن با فطرت انسان و زندگى تكوينى
او مىباشد.
تلاشهايى
سست بنياد
امروزه
با تلاشهايى روبهرو هستيم كه به سبب انحراف از روش فهم متن و شيوه استنباط از
قرآن، سستى از سر و روى آنها مىبارد؛ از جمله دستور قرآن درباره ارث زن. گفته شده
كه اين دستور با عبارت توصيه مطرح شده است: «يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي
أَوْلادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ»[1].
توصيه نيز به معناى ترغيب به كارى مىباشد و الزامآور نيست. چه بسا شرايط آن روز،
اين نابرابرى [در تقسيم ارث] را- كه در آن عصر بدان سفارش شده- اقتضا مىكرده است
و اين به معناى حتمى نبودنِ حكم ياد شده و عدم جاودانگى و اطلاق آن است.
گفتهاند:
امروزه با تغيير شرايط و دگرگونى اوضاع اجتماع، اين نابرابرى زمينهاى ندارد و
متناسب با وضعيت متفاوت امروز نيست؛ بهويژه كه دستورى واجب نبوده، بلكه مطلوب
بوده و اگر آن روز مناسبترين گزينه بودهاست، اكنون چنين نيست.
ديگرى
مىگويد: بر فرض آن كه واجب بوده باشد، اكنون مجالى براى تداوم