اين
گونه روايات با اصل عصمت پيامبر در افعال و تبليغ رسالت منافات دارد. نيز با اين
باور نمىسازد كه «هر گفتار و عمل پيامبر، سنت و شريعت است». همچنين با نفى سحر
از پيامبر در قرآن و [لزوم] تكذيب ادعاى دروغ مشركان درباره اينگونه افتراها،
برخورد دارد؛ بنابراين افزون بر استبعاد چنين رواياتى، اخبار واحد در امور اعتقادى
نمىتواند مبنا قرار گيرد، بلكه در اين زمينه بايد به قرآن مراجعه كرد. روايات
مربوط به مسائل اعتقادى بايد متواتر باشد، اما اين روايات، خبر واحد است. افزون بر
اين، دو سوره ياد شده، بنابر احتمال قوىتر در مكه نازل شدهاند، از اين رو روايات
ياد شده بى پايه است.[2]
در
زمينه شايعه سحر شدن پيامبر و روايات مربوط به آن، در جاى ديگر به گونهاى فراگير سخن
گفتهايم.[3]
اسرار
شگفت عالم ارواح
از
گذشته تاكنون، هر از چندگاه ديده مىشود كه برخى از مردم ويژگىها و نيروهايى
دارند كه هنوز علم، راز آن را در نيافته است. برخى از اين نيروها نامهايى دارند
كه حقيقت و ابعاد آن نيز ناشناخته است؛ مانند پديده تلهپاتى يا انديشه خوانى از
راه دور. به راستى، اين پديده چيست و از چه راه به دست مىآيد؟ چگونه يك نفر فكر
انسان ديگر را بى هيچ رابطه و تماسى، جز ارتباط شگفتانگيز روحى، مىخواند؟
[1] . تفسير مراغى، ج 10، ص 268( با تلخيص). نيز بنگريد
به: تفسير جزء عمّ، 181- 183.