نام کتاب : قرآن و فرهنگ زمانه نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 175
شيخ طبرسى
نيز در تفسير خود، هنگام بررسى شأن نزول آيه ياد شده، همين سخن را گفته است.[1]
استاد شيخ محمد عبده گويد:
روايت
كردهاند كه پيامبر را لبيد بن اعصم سحر كرد و چنان بر او اثر گذاشت كه مىپنداشت
كارى را انجام مىدهد؛ حال آنكه انجام نمىداد؛ يا مىپنداشت كسى نزد او مىآيد؛
حال آن كه نمىآمد. خداوند او را از اين مشكل باخبر كرد. بقاياى آن سحر نيز از
چاهى استخراج شد و از آن بيمارى شفا يافت و آنجا بود كه اين سوره نازل شد.
مخفى
نماند كه تأثير سحر در جان شريف پيامبر به معناى تماس با عقل و جان آن حضرت است كه
اين، تصديق سخن مشركان است كه مىگفتند: «شما جز مردى سحر شده را پيروى نمىكنيد.»[2]
آنچه بايد بدان باور داشت، اين است كه قرآن بارها سحر را از آن حضرت نفى كرده،
ادعاى آن را به مشركين نسبت داده و ايشان را بر اين ادعا سرزنش كرده است.
حديث
ياد شده نيز، بر فرض درستى، خبر واحد است كه در باب اعتقادات پذيرفته نيست. عصمت
پيامبران نيز از اعتقادات است كه تنها با دليل يقينآور اثبات مىشود.
افزون
بر اين، سوره فلق مكى است و در سالهاى نخست بعثت نازل شده است؛ حال آن كه داستان
ساختگى سحر مربوط به سالهاى آخر مدينه و در دوران شدت دشمنى بين يهود و مسلمانان
است؛ بنابراين پايه