نام کتاب : قرآن و فرهنگ زمانه نویسنده : معرفت، محمد هادى جلد : 1 صفحه : 173
تشبيه و ضرب
المثلهاى تركيبى است؛ مانند تشبيه ام جميل، همسر ابو لهب، در سوره مسد: «وَ امْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ»[1]؛ يعنى همسر سخن چين او. سخن چين، هيزم شعلههاى
نفاق و اختلاف ميان دوستان را بر دوش خويش مىكشد و اين توصيف با كينه شوهرش، ابو
لهب نيز تناسب دارد؛ چرا كه آن زن، هيزم كش آن شعلهها بود. ام جميل، برخلاف پندار
نادرست برخى، هيزم واقعى بر دوش نمىكشيد؛ چرا كه او دختر حرب و خواهر ابو سفيان
بود. شوهرش نيز ابو لهب بود و هر دو از اعيان و اشراف ثروتمند قريش بودند، اما
خباثت و پستى بسيارى را بر دوش مىكشيدند.
بنابراين
سخن چينى محبت ميان دو دوست را به دشمنى تبديل مىكند و اين، به يارى دسيسههاى
پنهانى است كه همچون سحر، با نقشههاى بسيار ظريف و دقيق طرح مىشود. نمّام سخنان
راستنما و تأثيرگذار مىگويد؛ مانند جادوگرى كه با شعبده، قصد گسستن گرههاى
دوستى را دارد. سخن چين با زمزمه كردن حرف و حديثهاى خود، گرههايى مىزند و در
آن مىدمد، سپس آن گرهها را مىگشايد تا چنين توهم شود كه وى مشكل زن و شوهر يا
ديگران را حل مىكند.
پس
تمثيل سخن چينى به دميدن جادوگر، تشبيه محض است؛ نه اين كه سحر واقعى باشد. اين
معنا با آيات ديگر سوره فلق نيز سازگار است؛ از جمله: «وَ مِنْ
شَرِّ غاسِقٍ إِذا وَقَبَ»؛ يعنى پناه مىبرم به خدا از شر شب؛
هنگامى كه در آيد و همه چيز را با پرده تاريكى بپوشاند. شب در چنين حالتى مخوف و
ترسانگيز است؛ زيرا مجرمان و جنايتكاران براى آزار رسانى، در ظلمت شب كمين
مىكنند و [اين تاريكى] شب، دشمنان را در گسستن رشتههاى دوستى، يارى مىرساند.
نيز معناى ياد شده با اين آيه سازگار است: «وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ
إِذا حَسَدَ»؛ يعنى شر حسودى كه